Results for با زور translation from Persian to English

با زور و شوق .
with force and verve .

سياست با زور نميشه
diplomacy doesn't go around with pressure.

برگردونم ، با زور شمشير .
recover . at the point of a sword .

يالا ، با زور بيارش بيرون .
come on , snap out of it .

حتي اگر شده با زور و شمشير .
by hook or by crook .

اون سعي کرد که با زور طومارو بدست بياره .
he tried to take the scroll by force .

دارند سعي مي كنند گيه رو را با زور بگيرند
he's trying to take over gyehru by force.

، اين سيگنالها ، با زور اوردن به مرزها .
married , which blocks these signals .

، تو رو با زور دعوا و کتک کاري آوردن اينجا
you were hauled in here thrashing and fighting.

جاک تو نميتوني به خونه ي هرکسي با زور وارد بشي .
jock , you cant just break into someones house .

تا حالا فقط تونستيم با زور اونها رو از بين ببريم
we can suppress pirates by force only so far.

باور نميکنيد که مجبوري به خونه ي خودت با زور وارد بشي .
do not believe you have to break into your own house .

درسته، در ضمن ما رو هم با زور سوار قایق خواهند کرد
yes. we've been pushed to ride the same boat

مثل اينکه احساس بکني يکي رو با زور ميخوان تو خانوادت وارد کنن
it feels like being forced to accept new people into your family.

شاهزاده دختر را پيدا ميکنه و خودش را با زور به اون تحميل ميکنه .
after overrunning the castle .

اگه بابام ميدونست من اينجام مياومد منو با زور از اينجا بيرون ميکرد .
lf my dad knew l was here , hed come and take me out by force .

من هميشه تو را با زور دنبال خودم ميكشونم هيچ وقت ازت سوال نكردم چيكار ميخواي بكني .
lm always dragging you into everything . l never even asked what you want to do .

او به این نتیجه رسید که بدن انسان سنگین‌تر از این است که بتواند با زور خود بال زده و به پرواز درآید.
he grasped that humans are too heavy, and not strong enough, to fly using wings simply attached to the arms.

درباره ی دختر جوانی شنیدم که نمیتوانست ادرار خود را کنترل کند زیرا سربازان بالغ و رشيد بسیاری با زور او را تجاوز کردند.
i heard about a little girl who couldn't stop peeing on herself because so many grown soldiers had shoved themselves inside her.

اما آنچه که ما را امیدوار می کرد داوطلبینی بسیار فداکار و شجاع بود-- که سه نفر از آنها با زور به پنگوئن ها غذا می دادند.
but what gave us hope were these incredibly dedicated and brave volunteers -- three of whom here are force-feeding penguins.