Results for خاله مهربان و دوست داشتنی translation from Persian to English

افغانستان:هرات دوست داشتنی
afghanistan: herat · global voices

این یک ایده بسیار دوست داشتنی است.
that's a lovely idea.

یه خدمتکار، یه خدمتکار دوست داشتنی.
a servant, a lovely servant.

و پول دوست داشتني .
and the lovely , lovely money .

پدرم قبل از مبتلا شدن به آلزایمر، مهربان و دوست داشتنی بود، و الآن هم مهربون و دوست داشتنی است.
my dad was kind and loving before he had alzheimer's, and he's kind and loving now.

و اين شبيه خارش دوست داشتني نوک سوزنه .
if love be rough with you , be rough with love .

و مرد دوست داشتني که اين پشته پدربزرگم آندرسونه .
and the lovely man in the back is my grandpa anderson .

اون پسر منه اون جنگجوي گنده و دوست داشتني پسر منه .
thats my boy that big lovely kung fu warrior is my son .

. کلير دوست داشتني
love, claire.

اون دوست داشتني هست .
and shes lovely .

احتمالا نوبت اولشو از دست ميدم اما دستياره خوب و دوست داشتني خودم, کيمي رو
i'll probably miss this first one, but i will leave

اين دختر منه دوست داشتني نيست .
this is my daughter . isnt she lovely .

sunset odds . دوست داشتني بود .
sunset odds . loved it .

، يه سگ زيبا ، نه علامتي ، نه قلاده اي . سالم و دوست داشتني
beautiful dog no tags, no collar. healthy and sweet.

، مشتري کوچولوي دوست داشتني من .
is ioneiy , my ioveiy iittie customer , .

بعضى‏ها قيافه دوست داشتنى دارند بعضى‏ها ندارن .
some people have likable faces , some dont .

اسپرينگ بريك 1987 ، زن دوست داشتني اسمش چي بود .
spring break 1987 , that lovely lady , what was his name .

خيلي ممنون ، ديويد براي دستکشهاي دوست داشتني ممنون .
thank you so much , david . thanks for the lovely gloves .

. انتاريو - . نوشتم ، کاناداي دوست داشتني -
ontario. right on. love canada.

آره ، خوشم اومد . واقعا ميتونستم . باهاش برقصم . دوست داشتني بود .
yes , i like that one . i could really get jiggy with that . lovely .