Results for طول مویینگی آب در هوا translation from Persian to English

در هوا .
aloft .

معلق در هوا .
levitative .

خشكاندن در هوا
air drying

شناور در هوا .
levitative .

آب در خاك باقي مي مونه
water is refloating

عشق شناور ميشه در هوا .
there is love floating in the air .

اون خوب از آب در اومده .
she turned out good .

فكر كردم غذاي خوبي از آب در مياد
it turned out to be great food.

اما يكي مثل خودم از آب در اومد .
but it turns out hes just a working stiff like meself .

این حالتی است که پایش در هوا است.
this is when its foot's in the air.

تا ديد آيا خوب از آب در آمده يا خير
to see whether it comes out fine.

# بویایی یعنی درک وجود ذرات معلق در هوا.
at the back, it is perforated by the optic nerve.

به شرطي كه صحنه فيلمي خوب از آب در بياد .
oh , sure , if it would make a good scene .

در جوشش سوم ، آب در جوشش سريع و فورانه .
at third boil , the water seethes and spurts .

اون سعي كرد تا راه كاهش رطوبت در هوا رو پيدا كنه
he studied the principle defense of exterminating humidity.

با یک حوله تمیز خشک کنید یا بگذارید در هوا خشک شود.
dry with a clean towel or allow to air dry.

بعد از اينکه جت هاي ما در هوا به پرواز در اومد .
after watching our jetsfly into our buildings .

آن را ۳۰ فیت بالا در هوا، از میان وسط شهر ساختند.
they built it 30 ft. in the air, right through the middle of the city.

ممکنه موزيکال با نمکي از آب در بياد ، داستان يک زن .
might make a cute musical . it happened in the bullpen: story of a woman .

اونو از اب در بياريد .
get him out of the water .