Results for گ translation from Persian to English

گ
gaf

گ .
e gg .

سگ گ .
dog .

گ��رک
gaf

اين چيه گ .
what is that an f .

گ ر ي ن .
g reene .

فیلمسکسی ایرانی جدید گ
new iranian sexy filmsex

ف. گ: واقعا نمی‌دانم.
fg: i don't really know.

خيلي واضحه که يک گ هست . آره .
its pretty clearly an f . yeah .

اين گ هست . نه . اين يک د هست .
that is an f . no , thats a p .

ف. گ: خوب، من فقط همیشه --
fg: well, i've always just ...

راست گفت که در « كا گ ب » بوده .
its true he was in kgb .

ببخشيد ، قربان . ميشه يک کم بلندتر گ .
im sorry , sir louder , please an f .

اداي ماتادور . بزر گ پالا مولينار را در مياره .
hes showing the great matador palomo linares .

اسلحه مورد علاقه کا . گ . ب . نه ، نه .
a favorite of the k.g.b . no . no .

تو هرگز براي اون « کا گ ب » لعنتي کار نميکردي .
you never worked for the fucking kgb .

یوموشاک گ همواره پس از یک مصوت می‌آید و هیچ‌گاه حرف آغازین یک واژه نیست.
the must follow a vowel, and thus cannot be the initial letter of a word.

، هر چي که بهش ميگن . اونا حتي بدتر از « كا گ ب » هستن .
whatever they call them , they are worse even than the kgb were .

اين يک گ هست . من خوش نويسي تدريس ميکنم . من سر کلاس هاش رفتم . واقعا عاليه .
its an f . i do teach penmanship . i took his class . its wonderful .

تکه‌های گسسته -- اینگونه هجی می‌شود تکه‌های گ-س-س-ت-ه.
it's little discrete -- that's spelled d-i-s-c-r-e-t-e -- bits.