Results for iluminada translation from Spanish to Persian

estaba iluminada.
درخشان بود.

parece iluminada por dentro.
انگار یه چراغ داخلش روشنه.

madre inspirada, madre iluminada.
مادر پاک . مادر تابناک

londres continuaría iluminada por antorchas.
و لندن هنوز به دست مشعل دارها روشن مي شد.

tú debes ser iluminada como ilumino al elefante.
وقتی فیل رو ظاهر میکنم، تو هم باید اونجا بدرخشی

no hay otra parte de la ciudad tan segura e iluminada.
يهجايسفيدترو امنتر... و يا بهتر از اينجاي شهر پيدا نمي کني

muestra la fracción iluminada de la luna para la fecha seleccionada.
کسر روشنایی ماه را برای تاریخ برگزیده نمایش می‌دهد.

usted dice que la imagen de la pantalla está iluminada con luz artificial.
خب، شما گفتيد كه نور در اين تصوير نور مصنوعيه

la calle estaba iluminada, no había alcohol involucrado ni marcas de haber patinado.
چراغ راهنمايي داشته،الکل هم نزده بوده، رد ترمزي هم نداشته.

el objeto de este test es apagar sistemáticamente las luces hasta que al final no esté iluminada ninguna.
هدف آزمايش خاموش کردن سيستماتيک چراغ هاست خاموش کردن چراغ ها به نحوي که هيچکدوم روشن نمونن

- eres una mierda linda, pero tal vez estés iluminada. - ¿eso es cierto?
تو توي تخت خيلي عالي هستي اما تو دروغ ميگي تا دوستت داشته باشم درسته؟

ninguna denominación está iluminada aún... porque son todas demasiado santurronas para darse cuenta... que no importa en qué tengan fe, sólo que tengan fe.
هيچ مذهبي هنوز به کمال نرسيده چون انقدر معتقد به تقواي خودن که تشخيص نميدن مهم نيست به چي ايمان داري، داشتن ايمان مهمه

años más tarde, cuando marie y bruce pusieron un mapa de los epicentros de los terremotos oceánicos sobre una mesa iluminada sobre su mapa del fondo marino, los terremotos cayeron justo a lo largo del valle de fractura.
سالها بعد وقتی آنها نقشه ای از کانون زلزله های اقیانوسی را برروی نقشه کف اقیانوس گذاشتند کانون زلزله ها دقیقا برروی دره اقیانوسی قرار گرفت

"soy un iluminado."
. مشکلي باهاشون ندارم نمي بينين چقدر ازشون خوشم مياد