Usted buscó: gefallener (Alemán - Persa)

gefallener stern?
ستاره افتاده؟

ein gefallener engel.
يه فرشته سقوط کرده

- ein gefallener stern?
-ستاره سقوط کرده؟

wie ein gefallener engel.
يه فرشته گمراه شده هستي، درسته؟

sie sind ein gefallener stamm.
اونا يه قبيله ي شکست خورده هستند

mach ein happyend. ein gefallener.
دوباره با يک پايان خوب بنويسش,بگو , يک قتل.

sein pelz voller waffen gefallener krieger.
پوستش پر از آثار جراحت سلاح‌هاي جنگجوهاي شکست خورده

"in ungnade gefallener direktor der kinderhilfsorganisation suffer".
-ببين . "رييس مؤسسه خيريه، کودکان را آزار مي‌دهد..."

ein söldner aus der kampfarena, ein in ungnade gefallener ritter.
يه شمشيرزن از چاله هاي مبارزه، يه شواليه بي آبرو.

kain tötete abel und floh nach osten, wo er unterschlupf fand bei einer schar gefallener engel:
"قابیل"، "هابیل" را کشتت و به شرق جایی که فرشتگاه سقوط کرده بودند،

- da ist er, ned fianders. - der gefallene.
اونجا رو ند فلندرز اومده- همون پدر سوخته هست-