Usted buscó: and i don't know am i looking good or bad (Inglés - Persa)

and i said, i don't know.
و من بهشون گفتم، من نمیدونم.

i don't know, and i should.
من نمی‌دونم، ولی باید بدونم.

and i don't know why, but i remember the story.
نمیدانم چرا، ولی هنوز آن داستان را بیاد دارم.

and i said, "i don't know, actually."
گفتم: " راستش نمی دونم"

and i stayed. i don't know why i stayed, but i stayed.
و موندم، نمیدونم چرا موندم، اما موندم.

am: i don't know. i don't think so.
ایمی: نمیدونم. فکر نکنم. فکر نکنم.

and i don't know what else to call it, than the one.
و نمي دانم آنرا چه چيز ديگري به غير از "يكي" بنامم.

and i don't know the answer to that, so i'm not going to tell you.
من جواب این سوالها را نمی دانم و سعی هم ندارم به این سوالها پاسخ بدهم.

and i went back home and i said, "daddy, i don't know who i am.
برگشتم کشورم و گفتم: "بابا، من نمیدونم کی هستم.

this person is not my friend and i don't know him at all.
این شخص دوست فیسبوکی من نیست و من او را به هیچ‌عنوان نمی‌شناسم.

and i don't know if words will ever quite do that moment justice.
و واقعا نمی دونم اگر کلمات هیچ وقت دقیقا بتونن اون لحظه رو توصیف کننن.

and i admit the truth to them right up front: i don't know.
و من تصدیق کردم حقیقت پیش روی انهاست: من نمیدونم.

and i don't know if i'm going to be boasting now, but in 2006 alone, we won three international awards.
و نمیدونم که آیا الان دارم مباهات میکنم یا نه، اما تنها در سال ۲۰۰۶، ما سه جایزه بین المللی بردیم.

now the lesson of that seems clear to me, and i don't know why it isn't informing public debate.
حال این یک درس روشن به من میده، و نمیدونم چرا به مناظره های عمومی خبر نمیده. حال این یک درس روشن به من میده، و نمیدونم چرا به مناظره های عمومی خبر نمیده.

now i don't know how to do that, but this is ted, and i think the ted community is capable of anything.
نمي‌دانم كه این کار چگونه باید انجام شود، اما این تد ted است، و من فکر می کنم جامعه تدted توان هر کاری را دارد.

and i ultimately want to recycle that, put it back into the loos, maybe wash hands with it, i don't know.
و در آخر قصدم اینه که اونو به دست شوئی برگردونم، شاید برای شستن دستها، نمیدونم.

and i don't know if you can see it that well, but that's a mailbox -- so an ordinary mailbox and an arduino.
و نمی دونم که خوب می تونین ببینیدش ، اما این یک صندوق پستیه -- آره یه صندق پستی معمولی و یک آردینو.

"i don't know for certain but i think god is very improbable, and i live my life on the assumption that he is not there.
"نمی‌توانم قطعاً بگویم خدا نیست اما فکر می‌کنم که وجود خدا خیلی بعید است، و زندگی‌ام را بر پایه نبودنش پی می‌گیرم.

and i just have some sort of feeling that he was – i don't know how or why – but i know he was with us all the time we were making this record in some kind of way.
چارلز هاردین هالی charles hardin holley (زاده ۱۹۳۶ - درگذشته ۱۹۵۹) معروف به بادی هالی نوازنده و خواننده آمریکائی و از بنیان‌گذاران سبک موسیقی راک اند رول بود.

and i don't know when or how it happened, but the speed at which i went from being a talented writer and journalist to being a homeless woman, living in a van, took my breath away.
و من نمیدونم کی و چگونه اتفاق افتاد، اما سرعت اینکه من ... از یک نویسنده با استعداد و روزنامه نگار به یک بی خانمان که توی ون زندگی میکنه، تبدیل بشم .. عجیب و باورنکردنی بود.