Usted buscó: banana (Inglés - Persa)

banana
موز

banana chip
چیپس موز

shanna banana .
شانا بنانا .

hey, banana man!
!هي، آقاي موزي

and banana trees,
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،

oh . banana peels .
پوست موز ، کی میدونه .

banana bunchy top virus
ویروس بوته خوشه‌وار موز

you fuck on a banana diet .
تو براي کردن رژيم موز ميگيري .

and clusters of banana plants.
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،

i had a hut of banana leaves .
يه آلونك از برگهاي موز داشتم .

jeez banana , shut your freakin gob ok .
جيز بنانا ، اون دهن لعنتي را ببند باشه .

just don't say ''banana hammock''.
فقط نگو گهواره موزي

its shanna banana , not shauna banauna .
اين شينا بنانا است نه ، شاونا بناونا .

i tried banana nut sprout this morning .
من امروز طعم موز را تست کردم .

no offense to banana slug owners. thank you.
این توهيني به صاحبان ساير جانداران نیست. سپاسگزارم.

and [banana] trees layered [with fruit]
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،

and banana-trees (with fruits), one above another.
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،

among talh (banana-trees) with fruits piled one above another,
و در سایه‌ی درختان موزی بسر می‌برند که میوه‌هایش رویهم ردیف و چین چین افتاده است. [[«طَلْحٍ»: درختی است سبز و خوشرنگ و خوشبو. درخت کُنار. درخت مَوز. «مَنضُودٍ»: متراکم. ردیف رویهم افتاده. چین چین (نگا: هود / 82، ق / 10).]]

and clustered bananas,
و در سایه درخت «طلح» پربرگ [= درختی خوشرنگ و خوشبو]،