Usted buscó: confession (Inglés - Persa)

confession
اعتراف

confession .
اعتراف نامه .

full confession .
كامل اعتراف كنه .

what confession?
کدوم اعتراف؟

i have a confession .
بايد يک اعترافي بکنم .

come you to make confession .
شما بايد بياييد و اعتراف کنيد .

there's your confession.
اينم اعترافي که ميخواستين

*"the confession of augustine".
* the confession of augustine, trans.

i got a confession to make .
من ميخوام يک اقراري بكنم .

she won't get a confession.
اين دختره هنوز اعتراف نگرفته

i have come to give my confession.
اومدم اعتراف كنم

hey, you want to hear my confession?
هي ، دوست داري اعترافات منو بشنوي ؟

and you won't hear my confession?
و تو به اعترافاتم گوش نمي كني ؟

make sure storm takes his confession .
مطمئن بشيد كه استورم ازش اقرار ميگيره .

take his confession for me , would ya .
اين نامه را نگهدار . باشه .

bid her to come to confession this afternoon .
بعد از ظهر اعتراف ميکنه .

you see , l have a confession to make too .
ميدوني ، منم بايد يک اعتراف بکنم .

he said a killer came to him in confession .
گفت که يک قاتل براي اعتراف اومده پيش اون .

a full confession , plead guilty right now .
همين الان اعتراف ميكنه و ميگه كه گناهكاره .

have you got leave to go to confession today .
تو بايد براي اعتراف بري بيرون .