Usted buscó: connectome (Inglés - Persa)

i am my connectome.
من یعنی کانکتوم من.

everybody: i am my connectome.
همه: من یعنی کانکتوم من.

how can we find an entire connectome?
حال، چطور میتوان تمام یک کانکتوم را پیدا کرد؟

likewise, every connectome changes over time.
به همین صورت، هر کانکتوم نیز در طول زمان دگرگون میشود.

this is the connectome of the worm c. elegans.
و این کانکتوم این کرم کوچک یعنی سی. الگانس است.

the connectome is where nature meets nurture.
کانکتوم جایی ست که «سرشت» و «پرورش» یکدیگر را ملاقات میکنند.

the question is: has that damage erased the connectome?
حال پرسش این است که آیا این آسیب ها کانکتوم را پاک میکنند؟

neural activity is its water, and the connectome is its bed.
فعالیت عصبی آب آن است، و کانکتوم بستر آن.

well, so far only one connectome is known, that of this tiny worm.
بسیار خوب، تا این لحظه تنها یک کانکتوم شناخته شده است، کانکتوم این کرم کوچک.

and as i told you just now, neural activity can change the connectome.
و همانطور که اندکی پیشتر گفتم، فعالیت عصبی میتواند کانکتوم را تغییر دهد.

how will we go about testing the hypothesis "i am my connectome?"
چگونه میتوان این فرضیه را آزمود که که «من، یعنی کانکتوم من»؟

and so now you can see why i proposed this hypothesis: i am my connectome.
حالا متوجه میشوید که چرا این فرضیه را پیشنهاد کردم که: من یعنی کانکتوم من.

but even that will be enough for the first tests of this hypothesis that i am my connectome.
و تنها همین برای آزمون های اولیه این فرضیه کافی است که من، یعنی کانکتوم من.

and if that were successful, that would be the first example of reading a memory from a connectome.
و باز اگر موفق شویم، این نخستین مثال خواندن حافظه از یک کانکتوم خواهد بود.

and it might true that just the mere act of thinking can change your connectome -- an idea that you may find empowering.
و ممکن است درست باشد که فکر کردن به تنهایی میتواند کانکتوم شما را تغییر دهد -- ایده ای که میتواند انگیزه بخش باشد.

on the other hand, if the connectome is still intact, we cannot ridicule the claims of cryonics so easily.
اما اگر کانکتوم همچنان دست نخورده مانده باشد، نمیتوان به سادگی ادعاهای طرفداران انجماد را به سخره گرفت.

i do not know, but i hope that i will live to see that day, because finding an entire human connectome is one of the greatest technological challenges of all time.
نمیدانم، ولی امیدوارم زنده باشم تا آن روز را ببینم. چرا که یافتن یک کانکتوم کامل انسان یکی از بزرگترین چالش های فناوری تاریخ است.

you know, you guys are so great, you don't even know what a connectome is, and you're willing to play along with me.
انقدر شما آدم های باحالی هستید که حتی نمیدونید کانکتوم چیست، اما حاضرید من رو همراهی کنید.

if you believe that i am my connectome, i think you must also accept the idea that death is the destruction i mention this because there are prophets today who claim that technology will fundamentally alter the human condition and perhaps even transform the human species.
اگر باور داشته باشید که من، یعنی کانکتوم من، به همین طریق باید بپذیرید كه مرگ فروپاشی کانکتوم شماست. اگر باور داشته باشید که من، یعنی کانکتوم من، به همین طریق باید بپذیرید كه مرگ فروپاشی کانکتوم شماست. اگر باور داشته باشید که من، یعنی کانکتوم من، به همین طریق باید بپذیرید كه مرگ فروپاشی کانکتوم شماست. این را مطرح میکنم چرا که امروز پیامبرانی هستند که ادعا میکنند فناوری شرایط زندگی بشر را به طور بنیادی دگرگون خواهد کرد و حتی موجب دگرگونی گونه انسان میشود.

and so the connectome is like bed of the stream; but the metaphor is richer than that, because it's true that the stream bed guides the flow of the water, but over long timescales, the water also reshapes the bed of the stream.
به این طریق، کانکتوم همچون بستر رودخانه است. اما این تشبیه از این نیز غنی تر است. زیرا جدا از اینکه که بستر رودخانه جریان آب را هدایت میکند، در دراز مدت، آب نیز بستر رودخانه را تغییر شکل میدهد.