Usted buscó: hyper vigilant (Inglés - Persa)

hyper
فراkeyboard- key- name

be sober , be vigilant .
هوشيار و مراقب باش .

the hyper key is now active.
در حال حاضر ، ابرکلید فعال است.

but we are a vigilant multitude.”
(البتّه جای هیچ گونه نگرانی نیست، و لیکن) ما گروهی هستیم محتاط (و بیدار و دوراندیش). [[«جَمِیعٌ»: گروه و دسته. جمع (نگا: قمر / 44). «حَاذِرُونَ»: افراد محتاط و دوراندیش. آگاه و بیدار.]]

and most surely we are a vigilant multitude.
(البتّه جای هیچ گونه نگرانی نیست، و لیکن) ما گروهی هستیم محتاط (و بیدار و دوراندیش). [[«جَمِیعٌ»: گروه و دسته. جمع (نگا: قمر / 44). «حَاذِرُونَ»: افراد محتاط و دوراندیش. آگاه و بیدار.]]

i trust youll be more vigilant in the future .
اميدوارم در آينده بيشتر دقت كنيد .

but im always so vigilant no one can avoid my detection .
اما من هميشه مراقبم هيچکس حتي نميتونه رد من را بگيره .

each word he utters shall be noted down by a vigilant guardian.
(آدمی) هیچ جریانی را به لفظ در نمی‌آورد مگر اینکه مراقبی آماده و نیرومند و حسابگر نزد اوست (و آن را به خوبی و درستی ضبط و ثبت می‌کند).

he utters not a word, but there is a vigilant watcher at hand.
(آدمی) هیچ جریانی را به لفظ در نمی‌آورد مگر اینکه مراقبی آماده و نیرومند و حسابگر نزد اوست (و آن را به خوبی و درستی ضبط و ثبت می‌کند).

i'd like to ask you. i had told you be extra vigilant in guarding...
میخواهم سوالی از شما بپرسم به شما گفتم به شدت مراقب باشید

and as i started looking at them, i was finding that they had hyper-adapted.
و همان که بررسی من آغاز شد، به سازگاری بیش از حد آنها پی بردم.

- no, you don't. - i'm miss ''hyper-competitive.''
نه ، نميدوني- من خانم- مسابقه دهنده پرجوش - هستم-

so he left, fearful and vigilant, saying: 'my lord, save me from the harmdoing nation'
آنگاه [موسی‌] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده‌

so he escaped from thence, fearing, vigilant. he said: my lord! deliver me from the wrongdoing folk.
آنگاه [موسی‌] از آنجا ترسان و نگران بیرون شد و گفت پروردگارا مرا از قوم ستمکار نجات بده‌

so he left the city, fearful and vigilant. he said, ‘my lord! deliver me from the wrongdoing lot.’
ترسان و نگران از شهر بيرون شد. گفت: اى پروردگار من، مرا از ستمكاران رهايى بخش.