Usted buscó: most cute (Inglés - Persa)

cute .
بامزه .

cute face .
از چشمهات معلومه .

cute, cute!
! با نمک، بامزه

he is cute.
يه مرد جذاب

saskia . cute .
ساشيکيا زيباست .

you're cute.
تو خيلي بانمكي

do something cute.
يه شيرين كاري انجام بده

cute . its refreshing .
واقعا جذاب بود داره دوباره نشون ميده .

are they cute? who?
اونا قشنگن ؟ - کيا ؟ -

cute little vermin .
آفت كوچولوي زيباييه .

okay . hes really cute .
باشه . خيلي بامزه است .

hes cute . yes , he is .
اون باحاله اره هست .

yeah , so cute . i like. .
آره خيلي با نمکه دوستش دارم .

cute how did you do that .
عالي بود چطور اين کارو کردي .

all right . cute shoes .
اها . چه كفشهاي قشنگي .

i mean , hes cute and all , .
يعني ميگم ؛ اون بامزه است و يک عالمه چيز ديگه .

now that looks totally cute .
حالا واقعا با نمک شدي .

and hes so cute . im jealous .
اون هم خوشگله من يک نفر ديگه را ميبينم .

maybe he thinks youre cute .
ـ چرا اون بايد اين کار را بکنه ـ شايد ديده تو خشگلي .

photos of cute girls vajinas see
دیدن عکس واژن دخترها