Usted buscó: optimistic (Inglés - Persa)

optimistic .
خوش بينانه .

optimistic:
بدبینانه:

optimistic estimate
تخمین خوش‌بینانه

others were less optimistic.
دیگران امید کمتری دارند.

how dare we be optimistic?
به چه جرات خوشبین هستیم؟

but i -- i'm optimistic.
اما من خوش بین هستم

so my view is: be optimistic.
پس به نظر من باید خوشبین بود،

writer bassem sabry is also optimistic:
باسم صبری، نویسنده، نیز خوشبین است:

but filmmaker akrami isn't as optimistic.
اما اکرمی چندان خوشبین نیست.

however, some other experts are not that optimistic.
با این وجود، برخی دیگر از کارشناسان چندان خوش‌بین نیستند.

i can only be as optimistic as the facts allow .
من به اندازه اي که حقايق اجازه ميدن ميتونم خوشبين باشم .

now you can see some of the reasons why i'm optimistic.
اکنون شما می بینید که چرا من نسبت به آینده خوشبین هستم.

ce: i was optimistic, and all was right with the world.
من خوشبین بودم و همه چیز تو دنیا درست بود.

but even the most optimistic result puts the likelihood of retaining any feeling
ولي در خوشبينانه ترين حالت برگرداندن احساس

which is why in this vast and lonely cosmos, we are so wonderfully optimistic.
برای همینه که در این دنیای وسیع و تنها، ما به طرز شگفت انگیزی خوشبین هستیم.

but all it took was that simple act of noticing, and so i'm optimistic.
ولی، تنها چیزی که احتیاج بود، همان عملِ سادة ملاحظه کردن بود. پس، من خیلی خوش بین هستم.

... makes you one of us: the miserable, optimistic, misunderstood race of sluts.
زن بدکاره یا فاحشه، به کسی گفته می‌شود که به دفعات و با افراد مختلفی روابط جنسی برقرار کند.

now, the most optimistic dreams can get dented by the prospect of people plundering the planet.
خوشبینانه‌ترین رویاها هم می‌توانند با دورنمای تاراج زمین توسط انبوه انسان‌ها خراب شوند.

but i'm optimistic about this, i think there are some clear things we can do.
اما من راجع به این خوشبین هستم من فکر میکنم بعضی چیزهای واضحی وجود دارد که ما میتوانبم انجام دهیم

and then there's technology -- simpler, hopeful, optimistic, ever-young.
و از این طرف تکنولوژیه -- ساده تر، پر امید تر، خوشبین، همیشه تر و تازه.