Usted buscó: the first time (Inglés - Persa)

the first time,
دفعه اول

for the first time
شما با این وسواس دارید

for the first time .
برا اولين بار .

sex for the first time
سکس بار اول

i want the first time .
ميخوام دفعه اول .

for the first time ever , .
براي اولين بار در تمام عمرم .

i hear for the first time .
من براي اولين بار .

the first time i saw one , .
اولين باري که يکيشون را ديدم .

but for now for the first time .
به جز حالا براي اولين بار .

and take me for the first time , .
و منو براي اولين بار ميبره .

it's not like the first time...
...این بار مثل دفعه اول نیست

the girl who dies for the first time
دختر که بار اول کوس میته

it aint the first time ive been shot .
اين دفعه اولي نيستش که من تير خوردم .

i've seen it for the first time
من برای اولین بار است آن را می بینم

it's well done for the first time.
it's well done for the first time.

this isn't the first time, is it?
اين اولين بار نيست ، هست ؟

for the first time since the romans .
براي اولين بار از زمان روميها تا حالا .

is this the first time kwordquiz is run?
این اولین دفعه‌ای است که kwordquiz اجرا می‌شود ؟

and thats how it happened the first time .
و اينگونه بود که براي اولين بار اتفاق افتاد .

for the first time in my life , i agree .
براي اولين بار در زندگي به اين معنا رسيدم .