Usted buscó: crucial (Inglés - Persa)

crucial .
بسيار سخت .

but that crucial matter...
اما اين امور...

at that crucial moment , .
، در لحظه سرنوشت ساز .

this is very crucial moment
اين لحظه بسيار وخيمي است

it is very crucial information.
اين اطلاعات بسيار مهميه

environment is very, very crucial.
محیط زیست فوق العده مهم است.

and here is the crucial thing.
قسمت سختش اینجاست.یه چیزی مثل یه نقص در یه داستان.

this is lye . the crucial ingredient .
اين قليابه . يک ترکيب خيلي سخت .

and now , the crucial last piece , .
و حالا آخرين و حساس ترين قسمت .

so these guys were absolutely crucial.
این آدمها واقعا تاثیر گذار بودند.

yes, we needed a crucial development,
بله يه جايي به پيشرفت سريع احتياج داشتيم

she won't tell the crucial things.
اما به هيچ كدوم از سوالهاي مهمون جواب نداد

but your health is a crucial matter.
اما سلامتي شما مسئله اصلي هست

remember , its crucial that he receives it .
يادت بمونه . خيلي مهمه که نامه به دستش برسه .

it was crucial to come back to the palace.
رفتن به قصر ضروري بود

but do you know what the crucial thing is?
ولی می‌دونید مسئله مهم اینجا چیه؟

are crucial resources of taehaksa and i mean it.
براي تي هاكسا خيلي ضروري هستيد

and this is absolutely crucial to the monotheisms, too.
که این نیز برای ادیان يكتا پرستی، نقش بسیار قاطعی را دارد.

it is crucial that you yourself raise this child.
. خيلي سخته که تو خودت بچه رو بزرگ کني

dunham, you're a crucial part of this operation.
دانم، تو در اين عمليات نقش حياتي داري