Usted buscó: rival (Inglés - Persa)

rival .
هم چشميکننده .

ok jo is our rival.
اوك جو رقيب ماست

romantic rival, perhaps?
شايد رقيب عشقيت بوده؟

sauron will suffer no rival .
سايرون خواهان قدرت مطلقه .

you sold weapons to our rival?
تو سلاح ها رو به رقيبمون فروختي؟

rising up to the challenge of our rival .
برخيز و به جنگ رقيبان برو .

jang bogo is meeting with our rival merchant groups.
يانگ بوگ داره با گروه هاي تجاري رقيب حرف ميزنه

surgical and medical interns are like two rival gangs.
انترن هاي دكتري جراحي و انترنهاي دكتري داخلي درست مثله دو تا رقيب بهم نگاه ميكنند

maybe he'll badmouth his chief rival to the coach.
ممکنه زیرآب رقیب اصلیش رو جلوی مربیش بزنه. ممکنه زیرآب رقیب اصلیش رو جلوی مربیش بزنه.

i assume it's master sul's rival merchant group.
من فکر ميکنم اونها رقيب تجاري ارباب سول هستند

in this way, players are able to defeat and conquer rival towns and civilizations.
در این روش، بازیکن قادر به شکست و فتح شهرها و تمدن‌های رقیب است.

do not walk proudly on the earth. you cannot cleave the earth, nor can you rival the mountains in height.
به خودپسندى بر زمين راه مرو، كه زمين را نخواهى شكافت و به بلندى كوه‌ها نخواهى رسيد.

he and lynceus loved hilaeira and phoebe and fought with their rival suitors, castor and polydeuces, killing the mortal brother castor.
او و برادرش لینکئوس، عاشق هیلاریا و فوئبه بودند و به خاطر آنها با خواستگاران رقیب خود، کاستور و پولیدئوکس مبارزه کردند.

following the establishment of the rival holy roman empire in western europe, the title ""autokrator"" (gr.
بدنبال به قدرت رسیدن امپراتوری رقیب، در اروپای غربی (امپراتوری مقدس روم)، عنوان آتوکراتور (gr.

work until your idols become your rivals
کار تا بت خود را رقبای خود را تبدیل به