De traductores profesionales, empresas, páginas web y repositorios de traducción de libre uso.
il vostro compagno non è un folle:
همدم و معاشر شما (محمّد پسر عبدالله) دیوانه نیست (و خوب او را میشناسید و به عقل و شخصیّت و بزرگی او اعتراف دارید). [[«صَاحِبُ»: دوست و رفیق. مُصاحب و مُعاشر. تعبیر صاحب، اشاره به این است که او سالیان دراز در میان قریشیان زندگی کرده بود و او را امین مینامیدند، و تا وحی برای وی نیامده بود او را خردمند و هوشمند و فرزانه میدانستند، ولی پس از آن دیوانهاش قلمداد میکردند.]]
ammonisci dunque, poiché per grazia del tuo signore non sei né un indovino né un folle.
(مردمان را به قرآن) پند و اندرز بده، تو در پرتو لطف و مرحمت پروردگارت نه غیبگوئی و نه دیوانه. [[«ذَکِّرْ»: پند بده. موعظه کن. «بِنِعْمَةِ»: در پرتو نعمت. به برکت مرحمت. «کَاهِنٍ»: غیبگو. کسی که ادعای علم غیب میکند. کسی که خبر از اسرار غیبی میدهد و مدعی است که با جنیان و پریان ارتباط دارد و اخبار غیبی را از ایشان میگیرد.]]
disse [faraone]: “davvero il messaggero che vi è stato inviato è un folle”.
(فرعون به خیرهسری همچنان ادامه داد و) گفت: پیغمبری که به سوی شما فرستاده شده است قطعاً دیوانه است! (چرا که سخنان پریشان میگوید، و جز مرا خدا میداند). [[«أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ»: فرعون خواست با تعبیر «به سوی شما فرستاده شده است» خشم مردم را برانگیزد، و ایشان را به تکذیب موسی وادارد.]]
ultimo giorno della settimana d'oro: l'inversione a u porta folle di persone negli aeroporti e nelle stazioni.
از آنجاییکه اغلب مردم ژاپن در طول این هفته و به صورت همزمان به مسافرت میروند، در ابتدا و انتهای این هفته حجم وسیعی از مردم در جادهها، درون قطارها و در فرودگاهها دیده میشوند.
possiamo solo dire che uno dei nostri dèi ti ha reso folle”. disse: “mi sia testimone allah, e siate anche voi testimoni, che rinnego tutto ciò che associate
.« (با تو چیزی) نمیگوییم، جز اینکه بعضی از خدایان ما تو را به (گونهای) بد (و ناروا از خرد) عریان کردهاند.» گفت: «بهراستی من خدا را گواه میگیرم و (شما هم) شاهد باشید که من از آنچه (با او) شریک میگیرید به راستی بیزارم؛»
le donne in città malignavano: “la moglie del principe ha cercato di sedurre il suo garzone! egli l'ha resa folle d'amore.
(این جریان در شهر منعکس شد؛) گروهی از زنان شهر گفتند: «همسر عزیز، جوانش [= غلامش] را بسوی خود دعوت میکند! عشق این جوان، در اعماق قلبش نفوذ کرده، ما او را در گمراهی آشکاری میبینیم!»