Usted buscó: pesce (Italiano - Persa)

pesce
ماهی

pesce stellarename
ستارۀ دریاییname

velocità pesce
سرعت ٠اهی

occhi di pesce
چشمهای ماهی

lenti a occhio di pesce
عدسی چشم ماهی

lo inghiottì un pesce, mentre si rammaricava.
(او را به دریا افکندند) و ماهی عظیمی او را بلعید، در حالی که مستحقّ سرزنش بود!

quando poi giunsero alla confluenza, dimenticarono il loro pesce che, miracolosamente, riprese la sua via nel mare.
(ولی) هنگامی که به محل تلاقی آن دو دریا رسیدند، ماهی خود را (که برای تغذیه همراه داشتند) فراموش کردند؛ و ماهی راه خود را در دریا پیش گرفت (و روان شد).

egli è colui che vi ha messo a disposizione il mare, affinché possiate mangiare pesce freschissimo e trarne gioielli con i quali vi adornate. vedi la nave scivolarvi sopra, sciabordando, per condurvi alla ricerca della sua grazia, affinché gli siate riconoscenti.
او کسی است که دریا را رام کرد تا از [صید] آن گوشتی تر و تازه بخورید و از آن زیورهایی بیرون آورید که آنها را "می‌پوشید" و کشتی‌ها را می‌بینی که در آن دریا شکافند، و چنین کرد تا از فضل و کرم او معاش خود فراهم آورید و باشد که سپاس بگزارید