Usted buscó: cristal (Neerlandés - Persa)

cristal.
(خانم (کريستال - ممنون عزيز دلم -

- cristal.
(کريستال)

cristal is nep.
خب، خيلي خب، آره!

- zeg maar cristal.
کريستال) صدا کنين لطفأ)

cristal had gelijk.
پس فکر کنم کتابم موفق نشه!

hou je van cristal?
کريستال) رو دوست داري؟

- jägermeister en cristal.
jagermeister و cristal

maar wij wilden cristal.
ما (کريستال) رو مي خواستيم

het spijt me, cristal.
فکر مي کني چه جوري اولين رهبري گروهمو بدست آوردم

- ja, de cristal is op.
الآن برميگردم

cristal heeft het voorspeld.
کريستال پيش بيني کرده بود.

- cristal connors is een ster.
- (کريستال کانرز) يه ستاره است، (سم) -

ik heb cristal er naar gevraagd.
من از کريستال در اين مورد پرسيدم.

heb jij het zo gedaan, cristal?
(همون کاري که تو انجام ميدادي، (کريستال

bedankt, allemaal. kom maar, cristal.
خيلي متشکريم تموم شد

we hebben het over cristal delgiorno.
ما داريم درباره کريستال دلجورنو صحبت مي کنيم.

molly, cristal heeft je nodig.
مالي) هنوز بهت نياز داريم)

cristal heeft 't gebouw verlaten.
آره، مي بينم چقدر متاسفي

cristal heeft de gave om te voorspellen.
کريستال قدرت ِ پيشگويي رو داره.

- het maakt me niet uit wat cristal zei.
-برام مهم نيست که کريستال چي گفت !