Usted buscó: عکست (Persa - Inglés)

عکست جعليه .
excuse me .

عکست را ميذاريم .
were gonna coordinate your pictorial .

عکست را برایم بفرست
send me your pic

من عکست را تو روزنامه ديدم .
i saw your picture in the paper , .

مجموعه عکست را . توي مترو ديدم .
i saw your portfolio in the subway .

ميتونم يه بار عکست رو ببينم
what is the secret behind ur beauty

اوه آره ببين با عکست . چه کار کردم .
oh , yeah look what i did to your picture .

عکست رو بذارن تيتر اول خبرهاي فرداشون
you may not answer to me...

فيليوس تو بايد به عکست در گريموآلدپليس برگردي .
mr . dilys .

مروا عکست را برای من بفرست، می خواهم ببینمت
send me your pic marwa, i want to see you

و دیگر شانسی برای اینکه عکست را ببینی وجود نخواهد داشت.»
you will never see it again."

به دختر می گه، " دلم می خواهد عکست را روی فنجان قهوه بکشم"
he tells her, "i'd like to hand-paint your portrait on a coffee mug."

خوب ، اينكه شرايط رو بدتر ميكنه اوه ، عكست خيلي خوب افتاده
well, admittedly, that made it harder. ooh, good one!