Vous avez cherché: and intend to follow (Anglais - Perse)

and so you intend to stay .
و بنابراين قصد داري اينجا بموني .

i intend to .
همين خيالو داشتم .

and i intend to find out who .
و من قصد دارم ببينم كيه .

and we intend to prove it. .
و ما ميخوايم اونو ثابت کنيم .

yes , i intend to .
آره منم داشتم به همين فكر ميكردم .

and l intend to keep it that way .
و من مايلم همين طورم بمونن .

i got to follow you
من باید از تو پیروی کنم

i have to follow her.
بايد دنبالش باشم

thanks . i intend to .
متشکرم . من هم همينو ميخوام .

did you ask her no , and l dont intend to .
اينو از دخترتون هم پرسيدين نه ، خيالش را هم ندارم .

and i don't intend to go back to it.
به گفتهٔ او حزب چای فاقد رهبری‌ست.

because to follow your instincts .
به خاطر پيروي از غريزه .

well , i intend to strike back .
خب ، قصدم اين بود که پاسخ متقابل داده باشم .

and then i intend to return hereto marry you. .
و بعد بر ميگردم اينجا تا با تو ازدواج بکنم .

do you actually intend to rubberneck .
دوست داري مرتب فضولي کني .

i intend to think it over very hard .
خيال داشتم سخت بهش فكر كنم .

i intend to deliver them the message , .
، من ميخوام پيغام را بهشون برسونم .

well we mustnt intend to stop the festivities .
خوب نباید به این خاطر جشن را بهم بزنیم .

we intend to extend the vote . to all men .
ما ميخوايم اين عقيده را عمومي کنيم به همه مردم .

i intend to travel to this cattle station .
ميخوام به محل اون دام‌ها برم .