Vous avez cherché: i remembered you in my prayers (Anglais - Perse)

i held you in my arms .
من تورو را بازوم نگه داشتم .

i need you in my life , baby .
بهت تو زندگي احتياج دارم ، عزيزم .

i remembered it from my childhood
من این کارو از زمان بچگی یادم میاد

he remembered you .
او من را به ياد شما مياندازه .

i need you in my life . i know .
براي زندگي کردن بهت احتياج دارم ميدونم .

whenever i kept you in my heart,
هر وقت فکر تو تو قلبم باشه,

i've forgiven you in my heart.
اما من در قلبم شما رو بخشيده ام

i have something for you in my pants.
تو شلوارم يه چيزي دارم كه ماله شماست

and you in my heart .
و تو در قلب من .

my prayers be with him. .
براش دعا ميکنم .

gradually, i remembered the protector was my wife.
به تدریج ، من به خاطر آوردم که محافظ من ، همسرم بود.

i remembered that he was bald,
يادم مياد که اون کچل بود

and then finally , finally i had you in my arms .
و در نهايت در نهايت من تو را تو اغوشم داشتم .

ah , whostory . i remembered well .
تاریخ هو ها ، کاملا یادمه .

how can i trust myself to you in my old age?
من چطور ميتونم در دوران پيريم به تو تکيه کنم؟

i remembered something i had forgotten
یک چیزی رو که فراموش کرده بودم به یاد آوردم

fuck you you in my motherfuckin house .
کونی ، تو تو خونه لعنتی من هستی .

i tell you , in my experience , no unmanned aerial vehicle .
من به شما ميگم ، در تجربيات من هيچ وسيله هوايي غير انساني .

eventually i remembered i was a doctor.
بالاخره يادم افتاد كه دكتر هستم

but let me tell you , in my experience its .
اما بذار بهت در مورد تجربيات خودم بگم .