Vous avez cherché: instructions for making implementation decisions (Anglais - Perse)

for making spaghetti .
براي درست کردن اسپاگني .

for making me nervous .
براي اينکه منو عصبي ميکني .

for making me human. .
براي اينکه منو انسان کردي .

for making difficult films .
که فيلم‌هاي دشواري مي‌سازم .

for making his life so miserable,
زندگيش رو پر از فلاکت و بدبختي کردم

forgive me for making you concerned.
ببخشيد كه نگرانتون كردم

dont blame me for making you leave .
منو مقصر ندونين که مجبوريد اينجا را ترک کنين .

i can punish him for making a mistake
مي تونم بخواطر انجام اشتباهات اون رو تنبيه كنم

and to me for making this fabulous punch .
و به من بخاطر اين شراب افسانه اي .

forgive my aunt for making me do such things...
...خاله ام را ببخش که من را مجبور کرد این کارها را بکنم

could it be a ruler for making steeple?
اين مي تونه يه خط کش برايساختن برج معبد باشه؟

for making food that goes into a person's body...
برای تهیه غذایی که داخل بدن شخص میرود باشد

i despise my aunt for making me do such a thing...
من از اینکه عمه ام منو به چنین کاری وادار کرد، متنفرم

so it's very promising for making small computers.
پس این راه امیدوار کننده ای برای ساخت قطعات کامپیوتری خیلی کوچک در آینده است.

her sin cannot be cleansed for making our health deteriorate like this
گناه او برای وخیم کردن بیماری شما قابل بخشش نیست

for the global environment and for making this such a wonderful night .
براي تمام اين مکان و ساختن يک شب عجيب و زيبا .

and what is the reason for making the office of physician ladies?
و چه علتی دارد که یک مطب از بانوان پزشک درست کنیم؟

and it's best for making broth because it's very fatty
و برای تهیه آبگوشت بسیار مناسبه چون خیلی چربی زیادی داره

but i think we may be a piayer short for making a reai run at state .
ولي فكر كنم ما يك بازيكن براي رسيدن به بازيهاي عيالتي كم داريم .

lose her sense of taste? the kitchen is a place for making food!
حس چشاییش را از دست داده ؟ !آشپزخانه جاییه که غذا درست میکنند