Vous avez cherché: on the other hand,mobile backhaul connects (Anglais - Perse)

on the other hand , .
به عبارت ديگه ، مشکوک شدن به مردم .

on the other hand .
از طرف ديگه .

but on the other hand,
اما از طرف ديگه

me , on the other hand .
من ، از يک جنبه ي ديگه .

and i , on the other hand , .
و من ، به عبارت ديگر .

an inmate , on the other hand .
از طرف ديگه يک ساكن اينجا .

the other hand .
اون يكي بخش .

on the other hand , nobody knows .
از طرف ديگه ، هيچکي نميدونه .

on the other hand , i suspect people .
به عباره ديگه مشکوک شدن به مردم .

on the other hand running away like that .
از طرفی ، فرار کردن به این شکل .

and your father , james , on the other hand .
، و پدرت جيمز از طرف ديگه .

lts the other hand , ofelia .
با اون يکي دست ، افليا . ‏ .

i mean , on the other hand , youre , you know , also .
يعني ، به بيان ديگه تو ، ميدوني ، تو هم .

im just going to wear it on the other hand .
من فقط ميخوام اون را توي دست ديگم داشته باشم .

but on the other hand , i know how far i can take that .
ولي بر خلاف تو ، حد و مرز خودم را ميشناسم .

conservatives, on the other hand, speak for institutions and traditions.
از طرف دیگه محافظه کاران طرفدار سنت هستند. اونا نظم میخوان حتی اگه برای بعضی گرون تموم بشه.

absolutely . but on the other hand , knowing things is overrated .
، مسلما ولي از طرف ديگه . دونستن چيزها لزومي نداره .

a temple, on the other hand, is used as a house of worship.
بالا رفتن از سطحی به سطح دیگر نماد فرایند روشن‌شدگی از طریق تشرف است.

on the other hand, if a paid, he would announce formula_7.
اگر پرداخت کننده نباشد حاصل را به طور عمومی اعلان می‌کند.

(on the other hand it will be said): “o serene soul!
(آن هنگام به اهل ایمان خطاب لطف رسد که) ای نفس (قدسی) مطمئن و دل آرام.