Vous avez cherché: pretend (Anglais - Perse)

pretend .
دعوي کردن .

i pretend .
وانمود ميكنم .

just pretend!
فقط وانمود کنيد!

i cant pretend .
من نميتونم وانمود کنم .

i could pretend .
i could pretend .

in fact , dont pretend .
وانمود نكن .

dont pretend to sleep .
وانمود نكن كه خوابيدي .

don't pretend to be.
. وانمود نکن که هستي

dont pretend to be surprised .
خدايا ، ريچارد ، واقعيت داره فرانك ، واقعيت داره .

just pretend nothing has happened
فقط تظاهر کنید که اتفاقی نیافتاده

and ld pretend to be asleep .
من هم وانمود مي‌کردم که خوابم .

lets pretend it never happened , .
، بيا فکر کنيم هيچوقت اون اتفاق نيفتاده .

hey little boy , pretend , pretend .
هي پسر كوچولو ، خالي بند ، خالي بند .

and they pretend it never happened.
و وانمود کردن هرگز چنين اتفاقي نيفتاده

pretend its a year abroad , you know .
فکر کن که به مدت يک سال مرخصي داري .

just pretend you don't know anything.
فقط وانمود كنيد كه چيزي نمي دونيد

and no more patience to pretend otherwise .
و همچنين حوصله‌ي نقش بازي كردن را ندارم .

don't pretend you didn't know this.
تظاهر نكن كه نمي دونستي

aifie shaii i pretend i cant hear him .
الفي وانمود کنم صداشو نشنيدم .

he can pretend to play while hes at home , .
ميتونه وقتي خونه است وانمود کنه که داره بازي ميکنه .