Vous avez cherché: programmed (Anglais - Perse)

programmed .
برنامه دار .

but the corporation programmed her .
اما شركت اونو برنامه ريزي كرده بود .

and programmed for one purpose: .
و براي يک هدف برنامه ريزي شده اند .

null conduit is programmed to fail.
خرابی لولۀ پوچ برنامه‌ریزی شده است.

and programmed for one purpose: to kill .
: و تنها براي يک هدف برنامه ريزي شدن کشتن .

each trigger is programmed to have a unique .
هر ماشه برنامه ريزي شده با .

your phones international , the numbers programmed in .
، تلفن اينترنشنالت . شمارت برنامه ريزي شده .

to some extent, they are programmed by your genes.
این تغییرات تا اندازه ای توسط ژن ها برنامه ریزی میشوند.

kim you have her number programmed into your cell phone .
کيم تو شمارشو توي موبايلت سيو کردي .

all programmed options programmed options sector searches , .
همه تنظيمات برنامه ريزي شده .

apparently this one was programmed to call you upon his suicide .
ظاهرا اين يکي براي تو طراحي شده بود که بعد از خود کشيش تو را احضار کنه .

detective , what are you for doing you said that they were programmed .
کاراگاه . داريد چه کار ميکنيد تو گفتي 3 قانون .

the initials stood for programmed logic for automated teaching operations.
موارد ابتدایی موجود برای منطق برنامه نویسی برای آموزش آتوماتیک

we programmed this world so no one in it could learn the truth .
ما جوري اين دنيا را برنامه نويسي کرديم که هيچ کس د راون نميتونست حقيقت و بفهمه .

the hologram , it was programmed to call me in the event of lannings death .
اون نمايشگر واسه اين طراحي شده بود که بعد از مرگ لانينگ بياد سراع من .

so another thing the robot can do that it learns or is pre-programmed.
کار دیگری که این ربات میتوانند انجام دهد این است که به خاطر سپردن بخشی از مسیر است که یادگرفته و یا از قبل به آن برنامه داده شده. کار دیگری که این ربات میتوانند انجام دهد این است که به خاطر سپردن بخشی از مسیر است که یادگرفته و یا از قبل به آن برنامه داده شده.

he programmed an assembly language and a text editor for the ql, as well as a few games.
یک زبان اسمبلی و یک ویرایشگر متن برای ql و همچنین یک تعداد کمی بازی نوشت.

this order may differ from the sequential order envisioned by the human programmer, the programmed order.
این ترتیب اجرا احتمالاً با ترتیب مورد انتظار نوشته شده توسط انسان متفاوت خواهد بود.

and what they find is a single-point mutation in a gene responsible for controlling programmed cell death.
و چیزی که آنها یافتند، جهشی نقطه ای است در ژنی که مسئولیت کنترل مرگ برنامه ریزی شده ی سلول را دارد.

the nao has been programmed to tell stories and such other activities, so that it can keep the children busy in the household.
nao برنامه ریزی شده است تا داستان ها و فعالیت های دیگر را به اشتراک بگذارد تا بتواند کودکان را در خانه مشغول نگه دارد.