Vous avez cherché: se is a student of persian (Anglais - Perse)

a student .
يک دانشجو .

every row is a student.
هر ردیف یک دانش آموز است.

my son is a student of yours at harvard .
پسر من يکي از دانشجوهاي شما در هاروارد هستش .

i am a student
من محصلم

straight a student .
با نمره هاي کامل 10 فارغ التحصيل شد .

i'm a student
من دانش اموز هستم

i'm a student.
من یک دانش اموز استم

she becomes a student of mine , no less .
اون يكي از دانشجويان من بود .

that he's a student.
و اينكه اون يه دانش آموزه

he wasnt just a student .
اون فقط يک شاگرد معمولي نبود .

i consider myself a student
من معنی را می دانم

unless it wasnt a student .
مگر اين كه دانش آموز نباشه .

a student of ours was making trouble in a nightclub .
يکي از شاگرداي ما . تو يک کلوپ شبانه مشکل درست کرده .

i had a student named robert .
من یک شاگرد داشتم بنام رابرت .

its still hot . that means theres a student out of bed .
هنوز داغه اين يعني يكي از شاگردها از رختخوابش خارج شده .

master student of food hygiene and safety
دانشجوی کارشناسی ارشد بهداشت و ایمنی مواد غذایی

dude , there is no way that everybody in this is a student here .
پسر ، اصلا باورم نميشه که اينا دانشجو باشن .

the university is governed by ten regents, one of whom is a student.
بودجه اداره دانشگاه در سال ۲۰۰۵ معادل ۳.۱ میلیارد دلار بوده است.

he had been a student at the university of pennsylvania, an ivy league school.
او دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا، یک دانشگاه آیوی لیگ بوده است.

*joly – a student of medicine who has unusual theories about health.
* جولی - یک دانشجوی پزشکی که تئوری‌های غیرمعمول برای سلامتی دارد.