Vous avez cherché: verhongert (Néerlandais - Perse)

je verhongert.
تو از گرسنگی می میری.

haar volk verhongert.
، مردمش دارن عذاب مي کشن دارن ميميرن

zodat hij verhongert?
که بهش گرسنگي بدي؟

iedereen verhongert. behalve jullie.
همه دارن ميميرن بغير از اينايي که اينجان

het is niet alleen dat hij verhongert.
موضوع فقط گرسنگي اش نيست.

we moeten wel, anders verhongert deze stad.
مجبوريم. وگرنه، اين شهر گرسنه ميشه

ik kan niet toekijken hoe mijn familie verhongert.
‏نمی‌تونم همین چند روز باقی مونده از عمرم ‏رو بشینم و گرسنگی خانواده‌ام رو ببینم

het verhongert nog, met die drie die het verzorgen.
با اون سه تا پری از گشنگی تلف میشه

denk je dat het mij kan schelen als je verhongert?
فکر ميکني اگه گرسنگي بکشي من اهميتي ميدم؟

men ziet de kerk rijk worden terwijl het volk verhongert.
- کليسا ثروتمندتر شده در حاليکه کشور از فقر رنج ميبره

dit land verhongert en wankelt op de rand van de totale instorting.
اين کشور در قحطيست و به فروپاشي بسيار نزديک است

uw koningin is weg, uw volk verhongert en u, gouverneur, sterft nog eerder dan uw volk.
ملکه گم شده ، مردم شما گرسنه اند ... و شما فرماندار ، خواهيد مرد ،خيلي زودتر از مردمتون من مي ترسم

jong, knap, roekeloos, je kent dat type wel, andrei gebruikte haar als snack, nu is hij dood en verhongert zij,
جوان، زيبا، بي احتياط تو اين نوع رو مي‌شناسي به هرحال آندري اون رو خورد مثل يك غذاي سبك شبانه