Vous avez cherché: voortplanten (Néerlandais - Perse)

voortplanten.
! درسته.

- of ze zich voortplanten.
-ببينيم چيکار کنن؟

omdat ze zich niet voortplanten.
چون اونا توليد مثل نمي کنن

vampiers kunnen zich niet voortplanten.
-خون آشاما نمي تونن توليد مثل کنن.

alleen de winnaar mag zich voortplanten.
ماركوهورهاي نر بايد بجنگند تا بهترين نر براي جفتگيري مشخص شود

voortplanten... dat is wat ze me leerde.
جدول ضرب چيزي که اون درس ميده

'ze leerde me de manieren van voortplanten'.
اون از اين طريق به من جدول ضرب ياد ميده

de zaden die ontworpen zijn zodat ze niet voortplanten ...
بذرهايي که اونا روشون تحقيق و طراحي کردن بنابراين نميخوان دوباره توليدشون کنن

bacteriën kunnen zich 80 procent sneller voortplanten in het licht.
باورت ميشه که... ميکروب ها در روشنايي... مي تونن 80 درصد سريعتر توليد مثل کنن؟

nog eens twaalf maanden voor hof maken... en nog eens zes maanden voor het voortplanten.
و يکسال هم طول ميکشه .... اظهار عشق کني و بعلاوه شش ماه هم طول ميکشه که بخواهي بچه دار بشي

god maakt dat de graankorrel en de dadelpit zich voortplanten. hij brengt het leven uit den dood voort.
بی تردید خدا شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده بیرون می آورد، و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این است خدا، پس چگونه [از حق] منصرفتان می کنند؟

wie goed prooi van jager kon onderscheiden, en voedzame planten van giftige, had meer kans dat hij zich zou voortplanten.
نعمتی که برای تشخیص شکار و شکارچی خوب بود گیاهان سمی را از مغذی تشخیص می‌داد باعث می‌شد شانس بیشتری برای زندگی و تولید مثل باشه

het verteld hen hoe ze moeten groeien, bewegen, verteren, hun omgeving voelen, helen, voortplanten.
به آنها می‌گوید چگونه رشد و حرکت کنند، هضم کنند محیط را حس کنند، التیام یابند و تولید مثل کنند

ik denk dat het beste wat onze soort kan doen is onze programmering weigeren stoppen met voortplanten, en hand in hand onze ondergang tegemoet lopen.
فکر ميکنم کار شرافتمندانه‏اي که بشر ميتونه بکنه اينه که از اين چارچوب بيرون بزنه، ديگه توليد مثل نکنه،

als we iets krijgen en ons voortplanten, wil ik dat het nageslacht, dat voor de helft mijn genen heeft, goed verzorgd wordt, financiële stabiliteit heeft.
واگهقرارهکهباهم باشيموزادو ولدکنيم , دلم ميخواد بچه هامون نيمي از ترتيب ژن هاشون رو از من به ارث ببرند. در سلامتي سالم باشند , از نظر مالي محکم باشند.

- een voortplanting?
-زاد و ولد؟