Vous avez cherché: صليب (Perse - Anglais)

صليب .
rood .

بشکل صليب .
crossways .

اين صليب نيست .
its not cross .

صليب هاي معبدي .
templar crosses .

براي مثال ، صليب عيسي .
for example , the crucifix .

انجيل و صليب او .
her biblehugging , crucifixwearing .

اندي فيشر يک صليب سرخيه .
andy fisher . red cross .

آب ، نور خورشيد و صليب .
water , sunlight and a cross .

مري زمان صليب کشي حامله بوده .
mary was pregnant at the time of the crucifixion .

خون مقدس مسيح من به صليب خدمت كردم .
sacred blood of christ i served the cross .

با اينکه در برابر صليب مصوني .
yet you are immune to the cross .

اين صليب ، متعلق به برادرم ، يميه
this cross was worn by my brother yemi.

تپه اي که مسيح روش به صليب کشيده شد .
the hill where christ was crucified .

آنها را دست در دست بوسه مقدسي است بر صليب .
and palm to palms holy palmers kiss .

، اين صليب وگلممکنه خيلي قديمي باشه ولي ببين .
this cross and the flower , this could be very old . but look .

، اين صليب وگل ممکنه خيلي قديمي باشه ولي ببين .
this cross and the flower , this could be very old . but look .

من اين صليب رو از گردن يمي باز كردم و پيش خودم نگه داشتم
and i took this cross from around yemi's neck and put it back on mine.

اون خداي خدايان را ميپرستيد نه مثل يک نجار چکش بزنه به صليب .
he worshiped odin not some woodworker nailed to a cross .

من توي ناو تخليه پزشکى صليب سرخ . خارج از سائوپائولو بودم .
i was on a red cross evacuation ship out of sao paulo .

، قرنها بعد از به صليب کشيدنشپيروان مسيح بصورت تصاعدي زياد شدند .
centuries after his crucifixion .