Hai cercato la traduzione di tv da Cinese semplificato a Persiano

tv tomequery
query

tv anywhere 节目表的 url
نشانی وب زمان‌بندی هر جای تلویزیون

鲍勃只看电视 and bob watches tv.
و باب تلویزیون تماشا میکنه

you know what they say on tv. 你知道他们在电视上怎么说的
ميدوني که تو تلويزيون چي ميگن؟

or watch tv or read newspapers 也别看电视 也别看报纸
تلويزيون نگاه نکن يا روزنامه نخون

咱们也没看电视 and we weren't even watching tv.
.و تلويزيون هم نگاه نميکرديم

2个首字母 好像是"br电视" two initials, like br tv.
دو حرفي مث بي آر تي وي

或晚上的电视 todos las mañanas y en la tv todas las noches.
و هر شب در اخبار تلويزيون باشيم

我记得车侧身写着一家电视机维修店的名字 i think it had the name of a tv repair place on the side.
فک کن روي ون يه برچسب تعميرات تلويزيون بود

我电视上看到过 我当晚就在那里 i heard about it on tv. i happened to be there that night.
اوه آره توی تلویزیون در موردش شنیدم اتفاقاً من دیشب اونجا بودم

announcer 1 [on tv]: base hit to right field. tejada scores.
توپ رو مي فرسته به سمت راست زمين تاهادا ران مي کنه (يعني خودش رو به بيس آخر مي رسونه)

iraq is going to burn to the ground. we won't see that on tv. 伊拉克即将被战火毁灭 我们从电视上看不到这个
عراق داره رو زمين آتيش ميگيره ما هم نميتونيم تو تلويزيون ببينيم

你觉得我该开始看电视剧《闪电侠》了吗 do you think i should start watching the flash tv show?
بنظرت دیدن سریال "فلاش" رو شروع کنم؟

announcer [on tv]: that's the third ranger batter to be hit today. 这是今天第3个被k到的游骑兵球员了
اين سومين چوبزن رنجره که توپ بهش برخورد مي کنه

announcer 2 [on tv]: and the a's now lead by a score of 1 1 to 3. 运动家队现在以11比3领先
حالا اوکلند 11 به 3 جلو هست

http: // www. tv. com/ search. php? type=11stype=allqs=\\\\ {@} x=0y=0name
name