Hai cercato la traduzione di exit, voice and loyalty da Inglese a Persiano

and loyalty to the han throne .
و وفاداري به سلطنت هان اعتقاد داشت .

and loyalty and responsibility . to who .
و وفاداری و مسولیت پذیری . نسبت به چه کسی .

your ability and loyalty are ashamed.
قدرت و وفاداري تو شرم آوره

i always say when the voice and the vision .
من هميشه ميگم وقتي صدا و بينش درون شما .

the trust and loyalty that haneuljae people showed me,
اعتماد و وفاداري كه هانولجي به من نشون داد

and in fact , they are so alike in voice and appearance .
در حقيقت ، ظاهر و صداشون اينقدر شبيه ماست که .

by loyalty to the royal family, and loyalty to silla.
وفاداري به خانواده سلطنتيو شيلا مي تونه پا برجا بمونه

in a dictatorship a citizen has no voice and no media.
شناختي كه آلوده ي منافع قدرت هاي سياسي و اقتصادي نشده است.

come towards my voice , and as you do , piease , watch your step .
به سمت صداي من بياييد ، و در حالي داريد اين کار را انجام ميديد ، جلوتون را نگاه کنيد .

first , so that you can hear my voice and know that i am unhurt .
اول ، اينکه شما ميتونين صداي من را بشنوين و بدونين من سالمم .

as expected, the soldiers' trust and loyalty to you have risen.
همون طور كه انتظار داشتيناعتماد و وفاداري افراد به شما بيشتر شده

the composer repeats the theme in the upper voice and the piece ends.
آهنگساز در این بخش با تکرار سوژه در صدای بالایی به قطعه پایان می‌بخشد.

i have to do well, and i have to have a voice, and i have to have thoughts now.
نام او بعد از خاله‌پدری‌اش، جیکوبا انتخاب شد و به همین دلیل نام مستعار کوبی را کسب کرد.

first, they really understood that a brand is a voice and a product is a souvenir.
نخست ، آنها خوب فهمیدند که یک نام تجاری یک صداست و یک محصول یک سوغاتی است.

that iranian women have found a new voice, and their voice is giving me my voice.
من اینجا ایستاده ام تا بگویم زنان ایران صدای جدیدی یافته اند و صدای آنها به من این توان سخن گفتن را می دهد. من اینجا ایستاده ام تا بگویم زنان ایران صدای جدیدی یافته اند و صدای آنها به من این توان سخن گفتن را می دهد.

he stays away, but has her guarded day and night out of contempt for her and loyalty to mundson.
در پس دنیای پرزرق‌وبرق، صحبت‌های عاشقانه و رفتار مبادی آداب آدم‌ها، دنیائی از فساد و خیانت نهفته است.

and voices and shouting .
صداي جيغ و داد .

just step out of your house, raise your voice and say, "we would like to see the end of the regime."
فقط از خونه تون بیرون بیاید، صدایتان را بلند کنید فقط از خونه تون بیرون بیاید، صدایتان را بلند کنید و بگویید: "ما می خواهیم شاهد پایان این رژیم باشیم."

for example, a person with female genitalia, as well as a deep voice and facial hair, may have difficulty determining which gender they identify with.
به عنوان مثال ممکن است فردی با اندام جنسی زنانه متولد شود اما رفتار مردانه داشته باشد و هویت جنسیتی فرد مردانه باشد .

and there were voices and lightning , .
و بعد از اون صداها و رعد هایی .