Hai cercato la traduzione di listens and responds appropriate... da Inglese a Persiano

both to himself and to others.
هم براي خودش و هم براي ديگران

and this feast is small compared to others
و این جشن در مقایسه با جشن های دیگر کوچک است

always looking to others .
هميشه به بقيه نگاه ميکرد .

but to others , theyre an indication .
اما براي بقيه اونا يك نشونه هستن .

the queen does not give way to others .
ملکه پيش هرکسي ميدون را خالي نميکنه .

yet he who gives to others and has fear,
امّا آن کس که (در راه خدا) انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد،

and listens and obeys its lord, and it must do so;
و به [امر] پروردگارش گوش بسپارد و خود چنین سزد

and it spread to other fields
و بعد این مسأله به مزارع دیگر هم سرایت کرد

and all those involved rotated to other assignments .
و همه اون درگيريها بر گردن اون افتاد .

now lets all listen and respect what each other has to say .
حالا همه بياين به حرف هاي کسي که صحبت ميکنه گوش بديم .

the only way for buyeo to drive ju mong out and respond to the da mul army
تنها راه براي بو يه او اين است که جو مانگ را به خارج براند و به ارتش دامول پاسخ دهد

listen and interpret .
گوش بده و درکش کن .

listen and see and experience it
گوش کن و ببین و آن را تجربه کن

has turned to other women .
به زنان ديگر .

adults and fellow tedsters, you need to listen and learn from kids and trust us and expect more from us.
بزرگترها و همکاران "تد"، شما باید به بچه ها گوش بدهید و از آن ها یاد بگیرید و به ما اعتماد کنید و از ما بیشتر انتظار داشته باشید.

. its this feeling oyu give to other people .
. انرزی مثبتی که تو به بقیه می دی .

again , from the top , listen and interpret .
دوباره ، از نو گوش بده و درک کن .

do you wanna listen and see if my spirit can use a phone .
ميخواي گوش کني و ببيني که روح من ميتونه از تلفن استفاده کنه يا نه .

second, i like to listen. and ask questions of course.
دوم، دوست دارم گوش دهم و البته سوال بپرسم.

in that is a reminder for whoever possesses a heart, or cares to listen and witness.
به راستی در این (سرگذشت پیشینیان) بیدارباش و اندرز بزرگی است برای آن کسی که دلی (آگاه) داشته باشد، یا با حضور قلب گوش فرا دارد. [[«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام / 68 و 69 و 90، شعراء / 209، عنکبوت / 51). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش می‌دهد و مطالب را پیگیری می‌کند.]]