Hai cercato la traduzione di lobe da Inglese a Persiano

lobe .
بخش پهن وگردي .

temporal lobe
لوب گیجگاهی

frontal lobe .
لب قدامي مغز .

the scarcity of convolutions on the frontal lobe .
پيچيدگي در نرمه ي جلويي .

even that , a frontal lobe tumor is unpredictable .
اما با توجه به اين ، توموري لب اقدامي مغز غير قابل پيش بينيه .

the brain has a lobe called the temporal lobe.
استخوان زیر گیجگاه استخوان گیجگاهی نام دارد.

and the distinct degeneration of the middle frontal lobe .
و همچنين فساد متفاوت نرمه وسطي .

i noticed that your ear lobe was so thick the time i first met you .
اولين بار که تو را ديدم متوجه شدم لوب گوشت خيلي ضخيمه .

and in particular, one area of the temporal lobe is called the fusiform gyrus.
و این فعالیت به ویژه در یکی از نواحی لوب گیجگاهی که چین سینوسی نام دارد از همه شدیدتر است.

when images are formed, a higher part of the visual cortex is involved in the temporal lobe.
زمانیکه تصاویر شکل میابند، بخش بالایی قشر بصری در لوب گيجگاهى فعال است.

the bell curve shows 150 controls, and what is being looked at is the difference between the right and the left frontal lobe.
و این خط منحنی، ۱۵۰ تا از کنترلها را نشان میدهد، و مورد نظرش، تفاوتِ بینِ لب قدامی مغزِ راست و چپ است.

in red is an area that active in the prefrontal cortex, the frontal lobe of the brain, and in blue is this area that was deactivated.
رنگ قرمز نواحی فعال کرتکس پیشین را نشان میدهد که در لوب پیشانی قرار دارد. و این نواحی آبی رنگ نواحی هستند که غیر فعال شده بودند.

common problems are biliary fistula, gastric stasis and infections; they are more common after removal of the right lobe of the liver.
عوارض شایع فیستول صفراوی، استاز معده و عفونت می‌باشد که آنها بعد از برداشتن لوب راست کبد شایع ترند.

and i will mention that i actually developed temporal lobe seizures a number of years ago, but it was during the time i was writing my last book, and some people say that book is quite different.
و باید این نکته را متذکر شوم که من واقعا این حمله های موقت و ناگهانی مغزی را چندین بار در چند سال گذشته داشته ام، و این در حین نوشتن آخرین کتابم بود، و برخی از مردم می گویند که آن کتاب کاملا متفاوت بوده است.

in inspiration the intrapleural and the intrapulmonary pressure fall below atmospheric. at the end of inspiration the intrapulmonary pressure is equal to the atmospheric. during inspiration the air which flows into the lung is not evenly distributed. regional differences occur in both the ventilation and blood flow. the ventilation is greater in the lower than in the upper lobes of the lung. this accords with the fact that the movement of the upper chest in quiet respiration is inconspicuous, whereas that of the lower chest is greater, affecting principally the transverse diameter. these regional differences may also be related to the varying elasticity of different parts of the lungs and the dimensions of the air passages leading to them. . . .
هنگامی که بدن در حالت استراحت است ، چرخه انقضا طبیعی الهام مختصر ، حدود 4 ثانیه است. قسمت تنفسی معمولاً 1 ثانیه یا کمی بیشتر طول می کشد. قسمت بازدم باقیمانده را اشغال می کند. هنگام مقابله با حوادث آیرودینامیکی تنفس ، در گفتار یا آواز ، مهم است که تشخیص دهیم ، مگر اینکه به طریقی محدود شود ، هوا از یک منطقه با فشار بالاتر به یک فشار کمتر منتقل می شود. آناتومی گری بیان می کند: