Hai cercato la traduzione di measure da Inglese a Persiano

measure
قدر حد،بخش ياب اندازه گرفتن ،سنجيدن بخش کردن ،ميزان کردن طى کردن ،پيمودن ،مقايسه کردن سنجش ،تعديل کردن ،تدبير،راه حلها،اندازه گيرى کردن ،اقدام پيشگيرى ،عمل کردن ،روش ،مقياس ،واحد،ميزان ،حد،پايه ،درجه ،اقدام ،(شعر )وزن شعر،بحر،اندازه گرفتن ،پيمانه کردن ،سنجيدن ،درامدن ،اندازه نشان دادن ،اندازه داشتن

measure .
بحر .

dry measure .
پيمانه خشکبار .

measure amount
constellation name (optional)

cubic measure .
مقياس مکعب .

& measure distance
& سنجش فاصله‌

"measure theory".
"measure theory".

defense measure, eh?
درجات دفاعي؟

cereal measure regulation
constellation name (optional)

last full measure devotion .
صرف آخرين اندازه گيري کامل .

it is an efficiency measure.
این یک شاخص برای کارائی است

they measure very, very carefully.
آنها بسیار بسیار دقیق اندازه می گیرند.

then i had to measure morality.
بعد من مجبور به اندازه گیری اخلاقیات شدم.

let me measure . if you could .
بزار من اندازتو بگيرم اگر ميتوني .

to measure yourself at least once , .
براي اينكه حداقل يك بار خودت را حساب كني .

woe to those who give short measure,
واى بر كم‌فروشان

we have created everything in due measure;
البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم!

surely we have created everything in measure.
البته ما هر چیز را به اندازه آفریدیم!

we were discussing what defense measure we should take
داشتيم راجع به درجات دفاعي كه بايد بگيريم بحث مي كرديم

a measure what about total , complete , utter failure .
يه مقدار پس خطاهي غير قابل کنترل ، کامل و لو رفتن چي .