Hai cercato la traduzione di real time da Inglese a Persiano

real time
بی‌درنگpriority class

real time .
بلا درنگ .

real-time
بی‌درنگ

i do real time .
در زمان حال واقعي .

real time , habibti .
زمان واقعي ، حبيبم .

that's real time.
اون زمان واقعی است.

so real-time peer review.
یک جور بررسی دقیق درآنِ واحد.

return to real-time button
media controller element

it was like a date in real time .
انگار کل جريان را ضبط کردي .

we have to do real-time competition."
ما مجبوریم رقابت بلادرنگ انجام دهیم."

could we do this all in real time?
آیا ما واقعاً می‌توانیم این را در یک زمان انجام دهیم؟

real-time data turns on the lights.
پس دادۀ لحظه به لحظه چراغ ها را روشن می کند.

and she wants to live for real this time .
و اين دفعه واقعا ميخواد زندگي کنه .

they turn out to be exact real time coordinates
بعدا معلوم شد اونا، موقعيت هاي مکاني دقيق نيروهاي جنگي ما در اقيانوس آرامه

they are live and reacting to me in real time.
آنها بصورت زنده پخش میشوند و در زمان واقعی به من عکس العمل نشان می دهند.

well this is fantastic. we can do this in real time.
این فوق العاده است. میتوانیم در زندگی واقعی نیز آن را انجام دهیم.

could we have people singing together in real time?
آیا می توانیم کاری کنیم که این افراد در یک زمان با همدیگر بخوانند؟

and this is her getting the world record in real time.
و ایشون داره رکورد جهانی رو بی درنگ به دست میاره.

this program's being downloaded right now, real time.
اين برنامه الان داره دانلود ميشه

so, effectively, you get 3d data in real time of the subject.
پس عملا اطلاعات سه بعدی سوژه روبه در هر لحظه دلخواه خواهیم داشت.