Hai cercato la traduzione di مادرزادی da Persiano a Inglese

بیماری مادرزادی
congenital disorder

در برخی موارد بطور مادرزادی منافذ تنگ هستند.
however, the majority of cases are asymptomatic.

فقدان عضو می تواند در نتیجه قطع عضو یا فقدان مادرزادی عضو باشد.
limb loss is a result of either removal by amputation or congenital limb deficiency.

از هر ۲۵۰۰ نوزاد زنده ممکن است یک نفر به این عارضه مادرزادی مبتلا باشد.
once the baby is in condition for surgery, an incision is made on the side of the chest.

به صورت فزاینده یکی از این اختلالات مادرزادی رشد ۲۰۰ درصدی در امریکا داشته است
interestingly, one of those birth defects has seen a 200 percent increase in the u.s.

ابتلا به سیفلیس مادرزادی می‌تواند در دوران بارداری یا هنگام زایمان رخ دهد.
they typically affect the skin, bone, and liver, but can occur anywhere.

همچنین بعضی کودکان بدون دست متولد می شوند، که آنرا نقص عضو مادرزادی می نامند.
there are also some children who are born without arms, called congenital limb deficiency.

پُرانگشتی نوعی بیماری مادرزادی است که در آن فرد بیمار بیش از پنج انگشت در هر دست یا پا دارد.
however, in some languages the translated version of fingers can mean either the digits on the hand or feet.

بیماری کلیه پلی کیستیک یا اختصارا pkd یک بیماری مادرزادی کلیه است که در آن دو کلیه دارای کیستهای متعدد هستند.
==types==polycystic kidney disease, or pkd, is a blanket term for the two types of pkd, each having their own pathology and causes.

از میان مبتلایان کسانی که مشکلات قلبی مادرزادی دارند، 60 درصد تا 10 سال و 50 درصد تا 30 سال عمر می کنند.
in those with congenital heart problems 60% survive to 10 years and 50% survive to 30 years of age.

این نقص مادرزادی لوله عصبی با درجات صدماتی کاملاً متفاوت شکل می‌گیرد و می‌تواند کم و بیش بدون اثر بروی تکامل بچه بوده یا که عامل فلج او گردد.
the skin at the site of the lesion may be normal, or it may have some hair growing from it; there may be a dimple in the skin, or a birthmark.

و در اروپا، بخش خاصی از اروپا وجود دارد ، که در آن ما شاهد افزایش چهار برابری برخی از اختلالات مادرزادی تناسلی هستیم
and in europe, there's certain parts of europe, where we're seeing a four-fold increase in certain genital birth defects.

راه اصلی انتقال سیفلیس آمیزش جنسی است؛ اما می‌تواند در دوران بارداری یا هنگام زایمان هم از مادر به جنین منتقل و منجر به سیفلیس مادرزادی شود.
the primary route of transmission is through sexual contact; it may also be transmitted from mother to fetus during pregnancy or at birth, resulting in congenital syphilis.

یورک در کودکی برای رفع نقص مادرزادی چشم چپش، پنج بار تحت عمل جراحی قرار گرفت که به گفتهٔ خود او، عمل جراحی آخر باعث افتادگی پلک چشم او شد.
he said: "when i got back to oxford i was unbearable ... as soon as you get any success you disappear up your own arse.

شرایط بیماری ژنتیکی، بیماری مادرزادی و اختلال رشد در افراد جوان شایع است، این در حالی است که تومور مغزی و سکته مغزی در افراد مسن رایج است.
epilepsies caused by genetic, congenital, or developmental conditions are more common among younger people, while brain tumors and strokes are more likely in older people.

این رشته شامل تشخیص پزشکی و درمان اختلالات مادرزادی قلب، بیماریهای عروق کرونر، نارسایی قلب، بیماریهای دریچه ای قلب و الکتروفیزیولوژی است.
while plenty is known about the healthy heart, the bulk of study in cardiology is in disorders of the heart and restoration, and where possible, of function.

* سرطان (کارسینوم) کلیه* کلیه مادرزادی کوچک که می‌تواند جابجا شده و باعث وارد آمدند فشار به اعصاب اطراف شود و سبب درد گردد.
a nephroureterectomy is the removal of a kidney and the entire ureter and a small cuff of the bladder for urothelial cancer of the kidney or ureter.

وقتی بزرگ شدم=، هیچ کاری که انجام دادم درست نبود. نمرات من خیلی بالا و مهارت های اجتماعی من خیلی پایین بود. بدتر از همه، من با یک نقص مادرزادی نادر متولد شدم: شش انگشت در هر دست. اگرچه خانواده ام سعی کردند من را متقاعد کنند که این من را خاص کرده است (و در مورد عروسک های سایه کمک کرد)، اما توسط همکلاسی ها مورد تمسخر قرار گرفتم و دختران از من دوری کردند.
when i was growing up, nothing i ever did was right. my grades were too high and my social skills was too low. wost of all, i was born with s rare birth defect: six fingers on each hand. although my family tried to convince me that this made me special ( and it did help with shadow puppets) , i was mocked by classmates and shunned by girls.