Hai cercato la traduzione di ولی قلبمان ب هم نزدیک است da Persiano a Inglese

پایان تو نزدیک است.
your end is soon.

که جنةالماوی هم نزدیک آن است‌
by the garden of [eternal] repose,

و او به پارک کو کیوم نزدیک است؟
and he's close to park bu-kyum?

اما من احساس میکنم که مرگ نزدیک است
but i can sense that death is near.

این زبان به زبان اینگوشی بسیار نزدیک است.
this asserts itself in a number of ways.

آنها همیشه اینقدر به هم نزدیک بودند ؟
were they always so close?

(که) چیدنی‌هایش (به او) نزدیک است.
clusters whereof shall be near at hand.

الان به چیز دیگری نزدیک است اما به همان اندازه عمیق.
now it's about something else, but it's equally profound.

و نزدیک است بدیشان سایه‌هایش و رام گردیدند میوه‌هایش رام‌شدنی‌
and close down upon them (shall be) its shadows, and its fruits shall be made near (to them), being easy to reach.

زبان آنها بسیار به همسایگان شیشالهی آنها در سِشِلت نزدیک است.
their language was more closely connected to their shishalh neighbors at sechelt.

این تهدید در ٢١ دسامبر هشدار داد که مرگ الجونید نزدیک است.
the threat, on december 21, warned that al-junid's "termination is soon."

بروک در سال ۲۰۰۹ گفت که به هم نزدیک شدند زیرا سکس مسأله اصلی‌شان نبود.
speaking in 2009, she reflected that they were close because sex was never an issue for them.

و « كا گ ب » هم منتظر منه .
also , kgb would be waiting for me .

رستاخيز نزديك است
the (judgment) ever approaching draws nigh:

اونقدر هم نزديک نيست .
its not that close .

خيلي به هم نزديك شده بودن .
simon and marda , they had a little thing .

فلاش ها دارن به هم نزديک و نزديکتر ميشن
we can't just leave her.

ميدونيد که زنا چقدر ميتونن به هم نزديک شن
you know how close women can get.

قسمت خارجي دايره هابه مدت ده سال به هم نزديك شده اند
the outside of grain gap for 10 years resembles.

اونطور كه معلومه تو و فرانك به هم نزديك هستيد .
i have a feeling that you and frank convergent .