プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
i was told i was dyslexic.
میگفتن دچار بیماری "خوانش پریشی" هستم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
dyslexic, so i'm a bit slow.
من یه خورده یواش هستم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
he, by the way, was considered remedial at school because he was, in fact, dyslexic.
راستی، او، در مدرسه کودن حساب می شد چون او در واقع، خوانش پریش بود.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
but what's happening, our learning-different kids -- dyslexic -- we've renamed them prolexic -- are doing well in these beautiful, beautiful classrooms.
اتافاقی که می افتد این است که، فرزندان ما با روش های یادگیری متفاوت، دیسلکسیک، که ما آنرا به پرولکسیک تغییر نام داده ایم، در این کلاس های بسیار زیبا خیلی به خوبی عمل می کنند.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質: