検索ワード: programmers (英語 - ペルシャ語)

the programmers come and go.
برنامه‌نویس‌ها میان و می‌رن.

modeled after the programmers daughter .
اون مدل دختر سر گروه برنامه نويس هاست .

modeled after the head programmers daughter .
طراحى شده از روى دختر برنامه نويس اصلى .

the programmers said it could assist students in their learning.
برنامه نویسان می گفتن که اون می تونه در یادگیری به دانش آموزان کمک کنه

programmers may continue to fix these problems throughout the life of a program.
برنامه‌نویس‌ها می‌توانند به برطرف‌کردن این اشکال‌ها سراسر زندگی یک برنامه ادامه دهند.

mbasic did not make structured programming mandatory for programmers and it was easy to write spaghetti code.
mbasic ساختار اجباری برای برنامه نویسان بوجود نمی‌آورد وبرای همین نوشتن کد اسپاگتی با آن آسان بود.

he is the author of vim, a text editor that is very popular among programmers and power users.
ایشان خالق ویم (vim) می‌باشد که یک ویرایشگر متن بسیار محبوب در بین برنامه نویسان و کاربران حرفه‌ای رایانه است.

because of the unusual character set, many programmers use special keyboards with apl keytops to write apl code.
بسیاری از برنامه‌نویسان از صفحه‌کلیدهای مخصوص که روی آن کاراکترهای apl چاپ شده برای نوشتن کدهای apl استفاده می‌کنند.

application programmers write programs to handle a specific job, such as a program to track inventory within an organization.
برنامه‌نویس‌های اپلیکیشن برنامه‌هایی می‌نویسند تا به وظیفه مشخصی رسیدگی کنند، مانند برنامه‌ای برای پی‌گیری سیاهه در یک سازمان.

real programmers do n't comment their code. it was hard to write, it should be hard to understand.
برنامه‌نویسان واقعی کدشان را توضیح نمی‌دهند. نوشتن آن سخت است ، باید یاد گرفتن آن هم مشکل باشد.

the bomb, planted in 1996, had a trigger date of 20 july 2000, but was discovered by other programmers in the company.
بمب کاشته شده در سال ۱۹۹۶، برای تاریخ بیستم ژوئیه سال ۲۰۰۰طراحی شده بود، اما توسط سایربرنامه نویسان شرکت کشف شد.

each of them offers:* to programmers, a set of standard apis, a programming environment, and human interface guidelines.
هر یک از آنها این موارد را فراهم می‌کنند:* برای برنامه نویسان، مجموعه‌ای از apiهای استاندارد، یک محیط برنامه نویسی و یک راهنمای رابط انسانی.

as early as 2002, they tried to gather signatures for a petition to the government of russia to recognize the day as the official programmers' day.
ولنتین بالت، کارمند یک شرکت کامپیوتری در روسیه در اوایل سال ۲۰۰۲ امضاهایی را جهت ارسال به دولت روسیه جهت به رسمیت شناختن روزی با عنوان روز برنامه‌نویس جمع‌آوری کرد.

by this time the specialist data modeler may have departed, leaving the supposedly straightforward and noncreative job of attribute definition to database administrators, process modelers, and programmers
تا این زمان ممکن است یک مدلساز تخصصی داده ، کار را ترک کند و ظاهراً کار ساده و غیر خلاقانه تعریف ویژگی در اختیار مدیران پایگاه داده ، مدل سازان فرآیند و برنامه نویسان باشد.

and what you find is that, especially with creative people -- designers, programmers, writers, engineers, long stretches of uninterrupted time to get something done.
و باز چیزی که مخصوصا در مورد افراد خلاق و شیوه کارشون می‌بینید-- طراح‌ها، برنامه نویس‌ها، نویسندگان، مهندسان، متفکران -- طراح‌ها، برنامه نویس‌ها، نویسندگان، مهندسان، متفکران -- اینه که اونها همه به زمان طولانی و بی‌-وقفه نیاز دارند که بتوانند کارشون رو به پایان برسونند.

now, i tell you all of this not to convince you that it's great that open-source programmers now have a tool that supports their philosophical way of working, although i think that is great.
من اینها را به شما نمی‌گم که قانع‌تان کنم که این خیلی عالیه که برنامه‌نویسان متن باز حالا ابزاری دارند که از روش فلسفی کار آنها پشتیبانی می‌کنه، گرچه من فکر می‌کنم که این معرکه‌ست.

programmer
برنامه‌نویس