検索ワード: مشاركت (ペルシャ語 - 英語)

مشاركت زنان
women's participation

مشاركت جامعه
community involvement

اوراق مشاركت جالبه .
thats saving bond . cool .

درواقع ، من در اون مشاركت دارم .
i coauthored it , really .

بايد يك نامه مخفيانهبا امضاي مشاركت بفرستيم
we have to send a secret letter with joint signature.

نميتونه اين شگفت انگيز باشه اگر اين مشاركت شما .
wouldnt it be amazing if this venture of yours .

در سال 2007 من كاري را با مشاركت اداره بازپروري ايالت واشنگتن
in the year 2007, i started a partnership with the washington state department of corrections.

او بهم پول داد كه بوكسور را از بيابان امن در يك مشاركت برگردونم .
he paid me to bring boxer back from the desert safe and in one piece .

حدود هشتاد نفر براي مشاركت در اين پروژه آمده بودن، كه يكي يكي وارد ميشدن.
we had about 80 people show up to participate, entering one-by-one.

و اگر مي خواستيد مشاركت داشته باشيد بايستي، بسته هاي اطلاعات را به اشتراك مي گذاشتيد.
and what you had to do was -- if you wanted to participate in this, you had to share packets of information.

فرضیه 5a. مشارکت کارکنان تأثیر مثبت مستقیمی بر ارائه خدمات آنها خواهد داشت
hypothesis 5b. employees' engagement will mediate the relationship between the direct effect of their workplace spirituality and their service delivery.