プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
i am an angry iranian.
ولی قبل از اینکه ایرانی باشم آدمی عصبانی هستم.
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
so it was an angry impulse .
، يعني بر اثر خشم مفرط عنان از کف دادين .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
oh , hoho . i see . its an angry mob .
آه ، هوهووو . فهمیدم صدای یه جمعیت عصبانیه .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
i sense youre such an angry woman .
حس ميکنم زن عصباني باشي .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
this is how i became an angry iranian:
اما دلایل شروع عصبانیت من به عنوان کسی که اول عصبانی است و بعد ایرانی و عصبانی نبود و عصبانی شد به شرح زیر است:
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
there should be an angry mob out there .
بايستي جمعيت برآشفته اون بيرون باشن .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
if you go in now, you'll face an angry crowd
اگر شما همین حالا برید داخل با یک عده مردم خشمگین روبرو میشوید
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
represents both an angry young man and a grumpy old man simultaneously.
represents both an angry young man and a grumpy old man simultaneously.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
i had an angry call from the state capitol about 20 minutes ago .
همين 20 دقيقه پيش يک تلفن از مركز ايالت داشتم .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
it's a happy david byrne and an angry david byrne.
این یک دیوید بایرن شاد و هم عصبانی است.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
is anything about being chased into the jungle by an angry fuckin mob .
راجع به اينکه يک مشت ادم تو جنگل دنبالمون ميکنن .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
what tormented me and turned me into an angry man goes back to when i lived in iran.
آنچه مرا عصبی کرد و از من آدمی عصبانی ساخت تا عصبانیت خودش را بروز دهد به روزهایی بر میگردد که در ایران زندگی میکردم.
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
you're gonna write an angry note? she doesn't deserve it.
ميخوايي بري از اون نصيحتهاي غم انگيزت بکني ؟ ولي حقش اين نيست
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
as maximus rode out of the city on his own on may 31, 455, he was set upon by an angry mob, which stoned him to death.
پترونیوس در ۳۱ مه ۴۵۵ خواست از شهر فرار کند اما گروهی از مردم خشمگین بر سر او ریختند و آنقدر بر او سنگ زدند تا مرد.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
well, before being an iranian, i am an angry man, just like the angry middle eastern men you see on television, the ones you see on the streets with clenched fists and anguished faces showing their protest.
مثل همین آدم های خاورمیانهای عصبانی که در تلویزیون می بینید؛ با مشت هایی گره کرده در خیابان و صورتی عصبی که با عصبانیت اعتراضشان را نشان می دهند.
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
angry and laughing at my anger, i left his office forever, ran to my room, and jumped into my television head first, into the satellite waves to create an angry, bitter, satirical program to heal myself and other iranians of our victimhood.
» با عصبانیت و در حالی که به عصبانیتم میخندیدم برای همیشه از مطبش آمدم بیرون و تا رسیدم به اتاقم دویدم و با کله شیرجه زدم به سمت تلویزیونم و خودم را از شیشه تلویزیون انداختم توی ماهواره تا یک برنامه طنز تلخ عصبانی بسازم که از خودم و ایرانیان قربانیزدایی کند.
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
there's an angry divisive tension in the air that threatens to make modern politics impossible. elizabeth lesser explores the two sides of human nature within us that can be harnessed to elevate the way we treat each other. she shares a simple way to begin real dialogue -- by going to lunch with someone who doesn't agree with you, and asking them three questions to find out what's really in their hearts.
تنش تفرقهانگيز تلخي در فضا هست كه سياست مدرن را غيرممكن به نظر ميرساند. اليزابت لسر به بررسي دو بعد سرشت بشري كه ايجاد كننده اين تنش است ميپردازد و يك راه شخصي و ساده براي شروع يك گفتگوي واقعي ارائه ميكند: اينكه با كسي كه با شما موافق نيست براي غذا خوردن رفته، و سه سوال از انها بپرسيد تا ببينيد كه واقعا در قلب آنها چه ميگذرد
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質: