人が翻訳した例文から、翻訳方法を学びます。
プロの翻訳者、企業、ウェブページから自由に利用できる翻訳レポジトリまで。
definition of criminology
جرم شناسی چیست
最終更新: 2020-11-16
使用頻度: 1
品質:
参照:
definition of a segmentation base
یک پایه تقسیم بازار صرفاً عاملی است که برای تعریف کل بازار به بخشهای مختلف بازار آن استفاده می شود. این عوامل معمولاً شامل نوعی توصیف از مصرف کنندگان است که معمولاً مربوط به سبک زندگی آنها ، رفتار خرید ، اهداف یا ویژگی های مرحله زندگی است.
最終更新: 2020-07-29
使用頻度: 1
品質:
参照:
* short definition of negotiation
* short definition of negotiation
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
ambiguous definition of language code
تعریف مبهم کد زبان
最終更新: 2011-10-23
使用頻度: 1
品質:
参照:
and thats your definition of justice .
و اين تعريف توئه از عدالت .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
definition of a flake filter effect
name
最終更新: 2011-10-23
使用頻度: 1
品質:
参照:
it's literally the definition of noise.
می توان به نوعی آن را نوفه نام نهاد.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
and you know, i have a definition of success.
و من یک تعریفی از موفقیت دارم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
she's the very definition of a flight risk.
ایشان تعریف کامل یک مضنون به فرار هستند.
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
but i was interested in another definition of technology.
اما من به تعریف دیگری از تکنولوژی علاقمند هستم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
i dont know the exact definition of the word alcoholic , .
نميدونم معني دقيق کلمه الکلي چيه .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
*cosets are central in the definition of the transfer.
یک نمونه از این موارد تعریف اندیس زیرگروه است.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
so, people argue vigorously about the definition of life.
در مورد تعریف موجود زنده بحثهای زیادی شده است.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
i haven't told you about the definition of literacy.
من راجع به تعریف از سوادی چیزی نگفتم.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
and one definition of technology is that which is first recorded.
و یک تعریف تکنولوژی که اولین بار ثبت شده است،
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
"now that’s the definition of irony," he exclaims.
بلاگر می گوید واقعا این تصمیم گیری خنده دار است
最終更新: 2016-02-24
使用頻度: 1
品質:
参照:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
in any case, the definition of the fahrenheit scale has changed since.
مقیاس فارنهایت (fahrenheit) مقیاسی برای سنجش دما است که در آمریکا کاربرد دارد.
最終更新: 2016-03-03
使用頻度: 1
品質:
参照:
the definition of concussion doesn't actually require a loss of consciousness.
در تعریف ضربه مغزی لازم نیست که فرد حتما هوشیاری خودرا ازدست بدهد
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
on the other hand, my definition of self just lost a huge chunk of its credibility.
و از سوی دیگر، معنی من از "خود" بخش بزرگی از اعتبار خود را از دست داد.
最終更新: 2015-10-13
使用頻度: 1
品質:
参照:
警告:見えない HTML フォーマットが含まれています
afghanistan was , is , and always will bethe definition of rugged third world. .
افغانستان هر زمان سه کشور بوده و خواهد بود .
最終更新: 2011-10-24
使用頻度: 1
品質:
参照: