検索ワード: ground up (英語 - ペルシャ語)

ground
زمینه

ground .
بگل نشاندن .

ground rent
اجاره عرصه

ground ivy .
پاپيتال خاکي .

ground flaxseed
کتان‌

ground state .
حالت اساسي .

circuit - ground
circuit - زمینstencils

cant feel the ground .
زمينو حس نکنه .

draw opaque ground?
زمین مات ترسیم شود ؟

the powerful wheel has ground him up .
چرخ گردون او را در هم شکست .

it was easily ground
خیلی راحت میریزه

experience on his ground .
در زمين خودي .

lets find some higher ground .
بايد بريم به يک جاى مرتفعتر .

everyone downon the ground!
! همه بخوابن روي زمين

i've hit bottom ground.
من محكم زمين خورده ام

hold your ground hold your ground .
يک چيزي توجهش را جلب کرده .

he would rebuild the old house from the ground up .
اون خواست که خونه قديمي را کلا از نو بسازه .

we see above-ground mines.
ما این را معدن روی زمین میبینیم.

organic matter in ground water.
organic matter in ground water.

and the third, i'll take to high ground up there.
. و سومي رو من مي برم يه جاي بلند ، اونجا