検索ワード: i thought you will don't like that (英語 - ペルシャ語)

i thought you were ending that .
فكر ميكردم باهاش بهم زدي .

i thought you did .
فكر كنم تو اين كار را كردي .

i thought you didnt like to cook .
فکر کردم تو دوست نداري چيزي درست کني .

i thought you sucked.
من كه فکر ميكنم گند زندي

i thought you could tell.
. فكر كنم خودت بدوني

dude, i thought you were dead.
. رفيق ، من فکر کردم تو مردي

i thought you said 11:00.
. من فکر کردم گفتي ساعت 11

but i thought you liked it .
ولي من فکر کردم که دوست داريد .

aii right . i thought you may .
خوبه . گفتم شايد .

i thought you were on my side. . .
...تمام اين سال ها فکر مي کردم تو طرف مني

i thought you cared about us .
من فکر ميکردم تو دلواپس ما هستي .

i thought you left . i did leave .
فکر کردم اين كارا را ترك كردي همين كار را هم كردم .

because i thought you were anorexic too .
چون منم فكر ميكنم تو خيلي بي اشتهايي .

i thought you saidwhatever happened, happened.
فکر کنم گفتي گذشته قابلِ تغيير نيست

i thought you wouldnt recognise each other .
ما نگران بوديم که ممکنه شما نتونيد . همديگه را پيدا کنيد .

i dont know . i thought you will be travelling around the world .
نميدونم . من فکر ميکردم تو . بخواي کل دنيا را بگردي .