검색어: approach (영어 - 페르시아어)

approach
آنلاین رایگان فرهنگ لغت پزشکی engilsh به فارسی

approach .
معبر مشي .

heuristic approach .
مشي ذهني .

a sociocognitive approach.
a sociocognitive approach".

i take a nononsense approach .
من هیچ شیوه مزخرفی را انتخاب نمیکنم .

counsel , approach the bench .
مشاور برو نزديک ميز .

angle of approach: not good .
زاويه رسيدن خوب نيست .

and he cant approach his exwife .
و اون نميتونه به همسر سابقش دسترسي داشته باشه .

"a new approach to text searching.
"a new approach to text searching.

stay away! how dare you approach me!
!همانجا بمانید !چطور جرأت میکنید به طرف من بیایید

* "ideology: a multidisciplinary approach".
* "" ("ideology: a multidisciplinary approach".

river valley approach . here we go .
نزديک رودخونه هستيم حالا ميريم .

this approach is , perhaps , more artful .
اين نزديك شدن شايد استادانه تر باشه .

by making a cubist editing approach .
به وسيله ي خلق يک روش کوبيستي در تدوين .

and they will approach one another, inquiring.
برخى‌شان پرسش‌كنان بر برخى روى فرا كنند

do you, of all people, approach males,
«آیا از (میان) مردمان جهان،(تنها) با مردان در می‌آمیزید؟»

"the economic approach to human behavior".
"the economic approach to human behavior".

== aesthetics approach==narrative is a highly aesthetic art.
هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است.

through words . through touch . walk me through the approach .
با کلمات . با تماس بيا تمرين کنيم .

today's approach, governments have learned from their mistakes.
در رویکرد امروز، دولت از اشتباهاتش درس گرفته است.