전문 번역가, 번역 회사, 웹 페이지 및 자유롭게 사용할 수 있는 번역 저장소 등을 활용합니다.
번역 추가
goose
غاز
마지막 업데이트: 2014-03-17 사용 빈도: 6 품질: 추천인: Wikipedia
goose .
اتو کردن .
마지막 업데이트: 2011-10-24 사용 빈도: 1 품질: 추천인: Wikipedia
goose egg
تخم‌مرغ
마지막 업데이트: 2013-01-28 사용 빈도: 1 품질: 추천인: Wikipedia
goose step .
قدم آهسته .
goose creek
گوس کریکcity name (optional, probably does not need a translation)
마지막 업데이트: 2011-10-23 사용 빈도: 1 품질: 추천인: Wikipedia
wild goose chase .
تلاش بيهوده .
ok , goose , lets go .
باشه ، گوس ، بزن بريم .
cooked his goose yet .
ببينم چالش را نكندي .
killing the golden goose .
يه غاز طلايي را بكشم .
stop whining , you silly goose .
ناله نکن ، غاز احمق .
i'm getting goose bumps.
ضربه ي ناگهاني خوردم
what do you mean , wild goose chase .
شكار غاز وحشي ، منظورت چيه .
well, unless goose is a vegetable!
خب! اون پاته سبزيجات بود اگه غاز رو جزو سبزيجات در نظر بگيريم
the goose flight formation won't work,
آرايش پرش غاز مفيد نخواهد بود
did you know that goose is the guy from er?
ميدونستي اون مردي كه نقشه گووز رو بازي ميكرد جزوه گروه رقصه اي- ار بودش ؟
spinetingle , goose bump , we pay attention to it .
سيخ شدن موي گردن ، باد معده . ما به همشون توجه ميکنيم .
i think hes leading us on a goose chase .
فکر کنم ما را فرستاده . دنبال نخود سياه .
why did you send me on a wild goose chase , jack .
جك ، چرا تو منو به شكار يك غاز وحشي فرستادي .
so i guess ill be maverick and you can be goose .
خوب من حدس ميزنم من سرپرست باشم . و تو هم ميتوني معاونم باشي .
he asked him to bring the fattest goose in town , .
اون خواست که چاقترين غاز روستا را بيارند .
