검색어: i shut the book in a bit of a panic (영어 - 페르시아어)

i was in a bit of a spot.
در نقطه کوچکی ایستاده بودم.

i'm a bit of a health nut.
من یک مقداری دیوانه ی سلامتی هستم.

well , i do have a bit of a problem .
خوب من هنوز يک خورده مشکل دارم .

mm, a bit of a mess.
اينجا يه مقدار به هم ريختست

i think i have a bit of a fever .
فکر کنم تب دارم .

i guess ive always been a bit of a daydreamer .
فکر ميکنم هميشه يک . کمي خيالباف بودم .

we're in a bit of a hiatus right now.
. ما الان درگير يه اختلاف و دودستگي هستيم

i suppose im a bit of a dumb blonde about this .
فکر کنم مثل مو بور هاي احمق رفتار کردم .

and i know that this tags me as a bit of a nerd, but ...
می دانم که چنین جمله ایی مرا به عنوان یک فرد خیلی مذهبی معرفی می کند، اما ...

and i think ive done oid phii a bit of a favour too .
فکر ميکنم لطفي هم . در حق فيل کردم .

and i have to admit , im a bit of a fashion whore .
، اعتراف ميکنم که . شديدا پيرو مد هستم .

but actually, this detector works in a bit of a strange way.
اما درواقع این ردیاب یک‌ذره عجیب و غریب کار می‌کنه.

chriss dad was a bit of a religious fanatic .
پدر کريس يک کمي متعصب مذهبي بوده .

it's a bit of a cross of my arm.
کمی باید دستم را تا کنم.

i'm sorry, but you have a bit of a journey ahead of you.
متاسفم ولي شما يه مقدار در زمان به جلو حرکت کرديد

it's a bit of a personal example, in fact.
که البته کمی مثال شخصی نیز هست.

its a bit of a stretch . hes got no previous convictions .
يک کم داره کشدار ميشه . هيچ سابقه قبلي نداره .

feel a bit of a fool handing it over myself . all right .
نميتونم خودم اين كارو انجام بدم باشه .

hugo , we have a bit of a celebrity visiting today from new york .
يه شخص مهم داريم که از نيويورک اومده و ، hugo مهمان ما هست .

do you hear this one sure , im only after a bit of a chat , like .
شنیدی چی گفت من فقط می خواستم سر صحبت را باز کنم .