검색어: life has no ctrl z (영어 - 페르시아어)

has no attachment
پیوستی ندارد

has no father .
پدر نداره .

image has no tags
تصاویر در% 1 یافت شدند

gondor has no king .
گاندور پادشاه نداره .

he has no boundary?
اون هيچ حد و مرزي نداره؟

and she has no voice .
و اون نميتونست حرف بزنه .

and he has no reason to
و دلیلی هم ندارد که این کار را بکند

a werewolf has no choice .
ولي گرگينه هيچ انتخابي نداره .

he knows his life is on the line if he has no plan.
اون ميدونه که اگه نقشه نداشته باشه جونش در خطره

ever since the divorce , its like my life has no purpose .
، از وقتي که جدا شده . مثله اينه که زندگيم هدفي نداره .

mok rasoo has no particular move?
موك رو سو كار خاصي انجام نداده؟

ha no .
چطور نه .

my life has truly become magical , .
واقعا زندگی من جادویی شده .

calendar event: it has no summary.
رویداد تقویم: خلاصه ندارد.

she has no family . she has no friends .
نه خونواده‌اي داره نه دوستي .

this document has no sheets (tables).
این سند ، برگه‌ای ندارد) جدولها (.

table "%1" has no "%2" field
جدول »% 1 « حوزۀ »% 2 « نداردfield list error