검색어: minor (영어 - 페르시아어)

minor
خردسال

minor .
صغري .

leo minor
شیر کوچکconstellation name (optional)

asia minor .
آسياي صغير .

minor (law)
خردسال

canis minor
سگ کوچکconstellation name (optional)

minor change .
خرد تغيير .

minor radius:
شعاع کوچک:

major/ minor:
هسته برای% 1واحدهای پردازش ٠رکزی پیکر‌بندی ٠ی‌شود

foreign sex minor
خارجی سکس خردسال پورن

mass in a minor.
.دوست دارم چندتا کار باخ رو بشنوم

minor radius (y)
شعاع کوچک) y (

exotic sex minor girl
خارجی سکس خردسال دختر

a minor technical flaw .
يه ايراد فني کوچک .

sxs iranian minor movie
sxs فیلم ایرانی کم سنایرانی

some minor problems in boot .
چند تا مشکل کوچک در چمدان .

its minor details . minor .
فقط يک مشکل کوچيکه کوچک .

minor heart valve blockage
لیپوپروتئین با چگالی کم

of sexually assaulting a minor .
تو بيمار رواني هستي .

there's some minor damage,
چند تا ایراد جزئی پیدا کرده،‏